تاج جنگل
درباره نویسنده ریچارد پاورز:
ریچارد پاورز (Richard Powers) نویسنده کتاب تاج جنگل، نویسنده آمریکایی برنده جوایز مختلفی چون جایزه ملی کتاب آمریکاست. کتاب دیگری از او به نام «جیمز کوپر» برنده جایزه کتاب سال مجله «تایم» شده است. وی همچنین در سال 2014 در فهرست اولیه جایزه معتبر بوکر قرار گرفته است.
درباره کتاب تاج جنگل:
رمان تاج جنگل به 9 شخصیتی میپردازد که سن و مکان زندگی، میان آنها فاصله انداخته است؛ شخصیتهایی که «زندگیشان مدتها است که به هم مرتبط بوده است، در اعماق زمین.» آنها پیشینههای گوناگونی دارند: یک طراح بازیهای ویدیویی روی ویلچر؛ یک دانشمند که سیستمهای ارتباطی پنهان در جنگل را کشف میکند؛ یک روانشناس که در حال مطالعهی نوع شخصیت فعالان محیط زیست است؛ و زنی جوان که پس از دریافت شوک الکتریکی، صداهایی را میشنود که از او میخواهند جنگلهای قدیمی را نجات دهد. همهی این شخصیتها، مسحور شکوه درختان میشوند و عشق خود را به گونههای مختلف ابراز میکنند: از طریق علم، کنشگری، هنر، و حتی خشونت.
قسمتی از کتاب تاج جنگل:
ابتدا هیچ چیز نبود. سپس همه چیزپدید آمد.
سپس، در پارکی از بالای شهری غربی و در هنگام غروب، بارانی از پیغام باریدن گرفته است.
زنی روی زمین نشسته و به کاجی تکیه داده است. پوستهی درخت به پشتش فشرده میشود، سخت است مثل زندگی. عطر برگهای سوزنیاش هوا را آکنده است و نیرویی میان درختان همهمه میکند. گوشهایش به کم بسامدترین صداها حساس میشود. این درخت چیزی میگوید، به زبانی پیشتر از هر زبانی.
میگوید: آفتاب و آب سؤالهایی هستند که همیشه ارزش پاسخ دادن دارند.
میگوید: یک پاسخ درست باید برای بارها و بارها بازآفریده شود، از ابتدا.
میگوید: باید در هرذرهی خاک به شکلی تازهای دوید. شاخه زدنها آنقدر گوناگون است که هیچ قلم طراحی درنمییابد. یک چیز میتواند به هرجا برود با این که از جا جنب نخورد.
این زن دقیقا همین کار را میکند. باران علائم مثل بذر به اطرافش میریزد.
امشب صحبت دور و دراز شده است. انحنای توسکاها از فجایع گذشتههای دور میگویند. خوشهی رنگ باختهی شکوفههای شاه بلوط گردههای خود را میتکانند؛ خیلی زود میوههایی تیغدار خواهند شد. صنوبرها خبرچینیهای باد را بازگو میکند. خرمالوها و گردوها جلوه میفروشند و درختان سماق خوشههای سرخشان را عرضه میکنند. بلوطهای کهن آبوهوای آینده را پیشگویی میکنند. چند صد گونه زالزالک به این تنها نامی که در آن شریکند میخندند. درختان برگ بو اصرار دارند که حتی مرگ نباید خواب راحت را از چشم برباید.
چیزی در عطر آن هواست که به زن فرمان میدهد: چشمهایت را ببند و به بید فکر کن. شاخههای آویختهی بید مجنونی که میبینی اشتباه خواهد بود…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.