بیشعوری
واقعیت دردناک آن است که در طول تاریخ، مسبب بیشترین آسیبهایی که بشریت متحمل شده است، آدمهای بیشعور بودهاند و نه آدمهای نادان. جنایتکاران بزرگ تاریخ اکثراً آدمهایی باهوش و سختکوش بودهاند که حاصل ضرب استعدادهای شخصی متعدد مثبت آنها با خودخواهی، تعرض به حقوق دیگران و رذالتهای منفیشان، از آنها بیشعورهای بزرگ و ترسناکی ساخته که دنیایی را به آتش کشیدهاند.
قسمتی از کتاب بیشعوری:
متأسفانه، بیشعوری حد و مرز نمیشناسد. یعنی مثلاً مردم را زیر دست و پا گرفتن به نوعی اعتیاد تبدیل میشود که معتادش سیریناپذیر است و آنقدر بیوقفه به اعتیاد خود ادامه میدهد تا بالاخره روزی اشتباهی یک نفر بیشعورتر از خودش او را زیر دستوپا بگیرد و به خاک سیاه بنشیند. بدبختی اینجاست که بیشتر بیشعورها به هر جانکندنی باشد از پسِ کار و زندگی زناشوییشان برمیآیند و نتیجه بیشعوریشان بسیار دیر ظاهر میشود، به نحوی که روند نابودیشان ۲۰ تا ۳۰ سال به طول میانجامد، اما از همان روز نخست اثر خود را میگذارد. یک درمانگر به نام ایوان هورنی میگوید:
«آدم بیشعور به کارهایش به این صورت میرسد که یکی دیگر را پیدا میکند تا به کارهایش رسیدگی کند، اما وقتی که آن شخص بالاخره از سواریدادن به او خودداری کند، با سر به زمین میخورد.» آدم بیشعور سعی میکند که با تسلط بر دیگران، بر زندگی خودش مسلط باشد. او هرگز مشکلی را خودش حل نمیکند، بلکه تنها کاری که میکند این است که تقصیر آن را به گردن کس دیگری بیندازد. اما سرانجام تمام این تلاشها برای پنهان کردن اشکالها و تقصیرها شکست میخورد و مشکلاتی که دو یا سه دهه روی هم انباشته و پنهان شده است، بیرون میزند. خلاصه آنکه بیشعور کسی است که کارهای اشتباهی را به روشهای اشتباهی و با دلایلی اشتباهی انجام میدهد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.