بنیانگذاری برای مابعدالطبیعه اخلاق
درباره نویسنده ایمانوئل کانت:
ایمانوئل کانت (Immanuel Kant) نویسنده کتاب بنیانگذاری برای مابعدالطبیعه اخلاق، از بزرگترین فیلسوفان سدهی نوزدهم اروپا، ۲۲ آوریل سال ۱۷۲۴ در کونیشسبرگ آلمان به دنیا آمد. در خانوادهای مسیحی، پر جمعیت و تهیدست بزرگ شد و در سن هشت سالگی به مدرسهی مذهبی کونیشسبرگ رفت و تا دانشگاه در این مدرسه درس خواند. در سال ۱۷۷۰ استاد منطق و ریاضیات دانشگاه کونیشسبرک شد و همان سالها سخنرانیهای عمومی برگزار کرد و کتابهایی در زمینهی ریاضیات و دینامیک و کیهانشناسی منتشر کرد. سالها بعد کانت به مقام استادی رشتهی فلسفه در دانشگاه کونیشسبرگ منصوب شد و از آن پس تمام عمر خود را صرف پرداختن به فلسفه کرد.
اولین اثر او تحت عنوان نقد عقل محض که اولین کتاب از سهگانهی فلسفه انتقادی او به شمار میرود، در سال ۱۷۸۱ منتشر شد. دو اثر دیگراو ، نقد عقل عملی و نقد قوه حکم، به ترتیب در سالهای ۱۷۸۸ و ۱۷۹۰ منتشر شدند. آخرین تدریس رسمی او در سال ۱۷۹۶ بود در حالیکه توانایی جسمی و ذهنی او رو به کاهش میرفت. کانت در ۱۲ فوریه سال ۱۸۰۴ درگذشت. بر اساس فلسفهی انتقادی او، شناخت صرفاً انبوه تأثیرات احساسی نیست؛ شناخت به دستگاه مفهومسازی فهم بشر وابسته است. اندیشهی سیاسی کانت براساس اهمیت بنیادین اخلاقیات شکل گرفت. او معقتد بود که قانون عقل فرامین منطقی میدهد که مهمترین آنها این تکلیف است که باید با دیگران به منزلهی هدف برخورد کرد، نه فقط به منزلهی وسیله.
درباره کتاب بنیانگذاری برای مابعدالطبیعه اخلاق:
کتاب بنیانگذاری برای مابعدالطبیعه اخلاق، در کنار جمهوری افلاطون و اخلاق نیکوماخسی ارسطو به عنوان یکی از عمیقترین و تأثیرگذارترین آثار در فلسفه اخلاق که تاکنون نوشته شده است، قرار دارد. به گفته خود کانت، هدف آن شناسایی و تأیید اصل عالی اخلاق است. او استدلال می کند که انسانها هدفهای خودشان هستند و هرگز فقط به عنوان وسیله ای مورد استفاده قرار نمی گیرد و تعهدات جهانی و بدون قید و شرط باید بیانگر توانایی انسان برای خودمختاری و خودگردانی باشد. به همین ترتیب ، آنها تابع قوانین آزادی هستند.
همچنین به عنوان مبانی متافیزیک اخلاقیات، اولین مقاله ایمانوئل کانت است. آثار او در مورد فلسفه اخلاق یکی از تأثیرگذارترین ها در این زمینه باقی مانده است. کانت تحقیق خود را به عنوان یک کار اخلاقی بنیادی تصور می کند – موضوعی که زمینه را برای تحقیقات آینده با توضیح مفاهیم اصلی و اصول نظریه اخلاقی و نشان دادن هنجار بودن آنها برای عوامل منطقی، روشن می کند.
کانت قصد دارد اصل اساسی اخلاق را نادیده بگیرد و نشان دهد که این در مورد ما نیز صدق می کند. او یک استدلال پیشگویی ارائه می دهد که درستی عمل را اصولی تعیین می کند که شخص براساس آن تصمیم می گیرد. این کاملا در تضاد با نظریه های حس اخلاقی و نظریه های اخلاقی غایت شناختی است که در زمان فعالیت کانت بر فلسفه اخلاق تسلط داشتند. در کتاب بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق کانت با ایجاد انگیزه برای نیاز به فلسفه اخلاقی ناب، برخی نکات مقدماتی خود را توضیح می دهد. کانت با تأیید ایده یونان باستان مبنی بر تقسیم سه گانه فلسفه به منطق، فیزیک و اخلاق، کار خود را ارائه می دهد.
قسمتی از کتاب بنیانگذاری برای مابعدالطبیعه اخلاق:
در هیچ کجای عالم، بلکه حتی اساسا بیرون از عالم، امکان تصور کردن چیزی که بدون محدودیت بتواند خیر تلقی شود وجود ندارد، مگر صرفا نوعی اراده خیر. فهم، تیزبینی، قوه حکم و نظایر آن، هر نامی هم که به این استعدادهای ذهن داده شود، یا شهامت، مصممیت، استقامت در عزم، به منزله ویژگی های طبع، بدون تردید از بسیاری جهات خیر و خواستنی اند؛ اما این ها ممکن است بی اندازه شر و زیان آور نیز بشوند اگر اراده ای که قرار است از این موهبت های طبیعی استفاده کند و از همین رو سرشت اختصاصی اش شخصیت نامیده می شود خیر نباشد. در مورد موهبت های بخت نیز ماجرا از همین قرار است.
قدرت، ثروت، حیثیت، حتی سلامت و هرگونه تندرستی و رضایت از وضعیت خویش تحت عنوان خوشبختی، موجب تهور و درنتیجه غالبا حتی سبکسری می شوند اگر اراده خیری در کار نباشد که تاثیر آن ها بر ذهن را، و بدین ترتیب همچنین کل اصل حاکم بر کنش کردن را، تصحیح کند و به طور کلی غایتمند سازد؛ بگذریم از این که ناظر متعقل بی طرف حتی هنگام مشاهده آسایش بی وقفه موجودی که به خصیصه اراده ای محض و خیر آراسته نیست هرگز نمی تواند رضایت خاطری داشته باشد، و لذا به نظر می رسد که اراده خیر شرط لازم را حتی برای شایستگی خوشبخت بودن تشکیل می دهد.
برخی ویژگی ها حتی به خود این اراده خیر یاری می رسانند و می توانند کارش را بسیار تسهیل کنند، اما از این که بگذریم هیچ گونه ارزش نامشروط درونی ندارند، بلکه همواره مستلزم اراده خیری هستند که ارزش والایی را که ضمنا به حق به آن ها نسبت داده می شود محدود کند و اجازه ندهد که آن ها به منزله اموری مطلقا خیر تلقی شوند. میانه روی در هیجان ها و شوق ها، تسلط بر خویش و تعمق واقع بینانه نه تنها از جنبه های متعددی خیرند، بلکه به نظر می رسد حتی بخشی از ارزش درونی شخص را تشکیل می دهند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.