برج و میدان
درباره نویسنده نیل فرگسن:
نیل فرگوسن (متولد ۱۸ آوریل ۱۹۶۴) متولد ۱۹۶۴ مورخ مشهور و متخصص تاریخ اقتصاد اسکاتلندی است. او استاد دانشگاه هاروارد است.
فرگوسن در سال ۲۰۰۸ از مشاوران جان مک کین بود و یک جمهوریخواه است. همسر او آیان حرصی علی نام دارد.
فرگوسن یک مورخ انگلیسی و مفسر سیاسی محافظه کار است. او یکی از کارشناسان ارشد در کالج «عیسی»، آکسفورد بود و استاد مهمان کالج جدید علوم انسانی است. او همچنین عضو ارشد مؤسسه هوور، دانشگاه استنفورد است. پیش از استنفورد، او پروفسور تاریخ در دانشگاه هاروارد بود.
فرگوسن در مورد تاریخ بینالمللی، تاریخ اقتصادی و مالی و امپریالیسم انگلیس و آمریکا مینویسد و مینویسد. او برای دیدگاههای مخالف خود مانند دفاع از امپراتوری بریتانیا شناخته شدهاست. او پس از حمله به عراق یک بار خود را «یک عضو کامل از باند نئو امپریالیست» نامید.
او یک ویرایشگر مشارکتی برای تلویزیون بلومبرگ و یک خبرنگار برای نیوزویک بودهاست. فرگوسن مشاور پیشین کمپین انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۰۸ بود و در سال ۲۰۱۲ از میت رامنی حمایت کرد و منتقد واشینگتن باراک اوباما بودهاست. فرگوسن جایزه لودویگ ارهارد برای روزنامهنگاری اقتصادی را در سال ۲۰۱۳ دریافت کرد.
درباره کتاب برج و میدان:
نیل فرگسن، که تایمز او را «برجستهترین تاریخدان بریتانیایی نسل خود» نامیده است، در این کتاب سراغ پستوهای پنهانآشکار تاریخ رفته است. تاریخ را معمولاً بر طبق اسناد و مدارک منظم و مدونی مینویسند که بایگانیهای دولتی در اختیار افراد قرار میدهند اما جای اسناد یا روایاتی که راه به این بایگانیها پیدا نمیکنند معمولاً خالی است و راهی به آثار تاریخنویسان پیدا نمیکنند. فرگسن راه دیگری در پیش گرفته است و وقایع و ساختارهای مهمِ ناپیدا را بهدقتِ یک جراح و بهجذابیت اخبار سر شب پیش روی خواننده گذاشته است.
او سراغ شبکههایی رفته است که معمولاً در نزد کسانی که به نظریههای توطئه علاقهمندند، شبکههایی با قدرت بیپایان و تأثیرگذاری ابدی به نظر میرسند و زمام امور جهان را در دست دارند: بانکداران، صاحبان قدرت، نظام حاکم، یهودیان، فراماسونها، ایلومیناتی. او بهوضوح نشان میدهد که چرا و چگونه چه مزخرفاتی حول این شبکهها در اذهان مردم پدید آمده است و البته از طرفی نشان میدهد که اگر این شبکهها اصلاً وجود نمیداشتند، این تخیلات هم پدید نمیآمد.
قرن بیست و یکم به «عصر شبکهای» معروف است اما فرگسن در «برج و میدان» استدلال میکند که شبکهها بههیچوجه پدیدهٔ جدیدی نیستند. از چاپخانهدارها و مبلّغانی که اصلاحات دینی را موجب شدند گرفته تا فراماسونهایی که انقلاب امریکا را هدایت کردند، همانا شبکهسازان بودند که نظم و سامانِ دیرینۀ پاپها و پادشاهان را بر هم زدند. عصر کنونی نهتنها نوظهور نیست بلکه دومین عصر شبکهای است و کامپیوترهای شخصی در آن همان نقش دستگاه چاپ را دارند. شبکهها در برابر سلسلهمراتب قدرت رسمی.
با این وصف، آیا بهتر است که در جهان امروز در دل شبکه باشی و نفوذ کسب کنی یا آنکه جزئی از سلسلهمراتب باشی و قدرت به دست بیاوری؟ کدام موقعیت شما را بهتر توصیف میکنید یا بهتر حفظ میکند؟ نویسنده نشان میدهد که هر یک از ما همین حالا هم عضو یک یا چند شبکه هستیم و البته عضو یک یا چند سلسلهمراتب نیز هستیم! او در این کتاب تلاش میکند تا قصور عمدهٔ تاریخنویسان و تحلیلگران را در ندیدن یا به رسمیت نشناختن شبکهها، از زمان قدیم تا همین امروز، نشان بدهد. در این کار از درک و دریافت رشتههای گوناگون کمک گرفته است: از اقتصاد گرفته تا جامعهشناسی و از عصبپژوهی گرفته تا رفتار سازمانی. شاید بپرسید که چرا چنین تلاش گستردهای را برای شناخت و تحلیل شبکهها به کار برده است. پاسخ روشن است: او شبکهها را از مهمترین پدیدههای جهان میداند، خصوصاً در دو برههٔ تاریخی: یکی دوران آغاز صنعت چاپ و دیگری همین امروز، در عصر سیلیکون وَلی و توییتر و اینستاگرام. او حتا این کتاب درخشان را نیز حاصل شبکهها میداند!
قسمتی از کتاب برج و میدان:
آنچه این قبیل یافتهها را بسیار جالب میکند این است که ما تمایل داریم شبکههای دوستیمان را گروهها یا دار و دستههای نسبتا کوچکی بپنداریم مرکب از افرادی شبیه به هم و همفکر، متمایز از گروههایی دیگر که اعضایشان با یکدیگر قرابتهایی از نوع دیگر دارند. این واقعیت که به هر حال هریک از ما فقط شش درجه با مونیکا لوینسکی فاصله داریم با چیزی بیان میشود که مارک گرنووتر، استاد جامعه شناسی دانشگاه استنفورد، با تضاد و تناقض بسیار قدرت پیوندهای سست و ضعیف» نامیدش. اگر همه پیوندها مانند پیوندهای بین ما و دوستان نزدیکمان مستحکم و همگن خواهانه میبود، قطعا دنیا تکه تکه میشد. اما پیوندهای سستتر – با آشنایان»ی که شباهت بسیار زیادی به آنها نداریم – اساس پدیده «دنیای کوچک» است. تمرکز گرنووتر در ابتدا بر این بود که چگونه افراد جویای کار بیشتر از جانب آشنایان کمک دریافت میدارند تا دوستان نزدیکشان، اما بعدها دریافت در جامعهای با پیوندهای سست تقريبا اندک «افکار جدید به کندی اشاعه مییابد، جد و جهدهای علمی ناقص و نارسا خواهد بود، و زیرگروههای دارای وجوه تمایز نژادی یا قومی یا جغرافیایی یا سایر ویژگیها برای رسیدن به زیست مشترک مشکل خواهند داشت»…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.