سبد خرید

بذر خون

ناشر : کتابستان معرفتدسته: , ,
موجودی: 1 موجود در انبار

135,000 تومان

مردم اصفهان به محاصره داعش عادت‌ کرده‌اند. عادت کرده‌اند هر روز خبر بشنوند که داعش یک گوشه دیگر را هم گرفته است و یک قدم دیگر به کامل کردن محاصره اصفهان نزدیک شده ‌است.

اما آن حمله ناگهانی به بخش نظامی فرودگاه شهید بهشتی، فرید را از خواب سنگینش بیدار کرد. فرید قبلاً سیلی سختی به خودش زده بود که از خواب بلند شود اما باید یک چیزهایی را می‌دید. چیزهایی که باورش برای هیچ‌کس قابل قبول نبود؛ حتی خودش!

حال او مانده است و شهری در محاصره و فرماندهی خائن. او کدام سمت می‌ایستد؟

1 عدد در انبار

مقایسه



بذر خون

درباره نویسنده محمد فائزی‌فرد:

محمد فائزی فرد نویسنده کتاب بذر خون، متولد سال 1371، نویسنده جوان ایرانی است.

درباره کتاب بذر خون:

«بذر خون» رمانی است تاریخی در ژانر دگرگون یا برگردان با موضوع داعش و حمله غارتگرانه به خاک اصفهان، شهری غنی از فرهنگ و تمدن ایرانی ـ اسلامی. این کتاب داستان فرماندهان و قهرمانانی است که در سایه خیانت‌ها و با وجود کمترین امکانات جانشان را برای نجات خاک وطن به خطر انداختند. این ظاهر داستان است. اما در باطن و بالواقع ما با یک اثر فلسفی روبه‌رو هستیم.

آنچه محمد فائزی‌فرد در این اثر بدان پرداخته، جنگ درونی قهرمان داستان با خویشتن خویش است که نمود خارجی آن در مقابله او با داعش نمایان می‌شود. در حقیقت هدف اصلی نویسنده رساندن این مفهوم است که هرکس در درون خویش با داعش‌هایی روبه‌روست که باید با آن‌ها بجگند و مدافع حریم خود باشد.

قسمتی از کتاب بذر خون:

فرید، بر لبهٔ تخت حامد، در خود مچاله شده بود. پشیمانی روحش را می‌آزرد و بدتر از آن، می‌دانست که تند رفته‌است. حالا بازی را می‌باخت، بی‌آنکه تلاشی برای برنده شدن کرده باشد. عمیقاً خودش را مقصر می‌دانست و اصلاً حواسش به غیبت نیم‌روزهٔ هم‌اتاقی و رفیقش نبود.

به نورا فکر می‌کرد، به شاهین، و این هم‌زمانیِ تجسمشان باز آزارش می‌داد. نورا هم باید با او به شهر برمی‌گشت، اگر هنوز او را می‌خواست. نورا راه اتحاد دوبارهٔ مسگرها و آهنگرها بود. سال‌ها نورا برای خانوادهٔ فرید فقط همین یک معنی را داشت: راه اتحاد دوباره. اما داستان فرید از همان کودکی‌اش آغاز شده بود. حتی آن زمان هم شاهین حضور داشت. نفر سوم جمعشان بود. فرید سرش را تکان داد تا شاید بتواند این مزاحم را از تخیلاتش بیرون بیندازد، اما به‌جای شاهین، زهیر بیرون افتاد:

پا شو.

فرید، آرام و بی‌اعتنا، سرش را بالا گرفت و به زهیر نگاه کرد. دیگر فرمانده نبود، حالا یک روح بود یا یک فکر. زهیر مقابل فرید زانو زد. حالا می‌توانست دانه‌های سفید مو را میان سبیل‌های پرپشت زهیر ببیند. پیر شده بود و کسی نمی‌فهمید. دهان که باز کرد، خون خشکِ روی صورتش ترک خورد:

شاهین رو بکش. همهٔ شورا رو بکش.

فرید حس کرد که دست‌هایش خیس می‌شوند. خون بود که از سینهٔ زهیر بیرون می‌زد و روی دست‌های او می‌پاشید. خودش را عقب کشید. زهیر خندید:

از خون می‌ترسی؟

فرید لب باز کرد:

برو. برو از اینجا لعنتی!

انگار می‌ترسی.

صورت زهیر یک‌باره وارفت. انگار داشت به چیزی فکر می‌کرد. لحنش هم عوض شد. داشت برای فرید دلسوزی می‌کرد. ادامه داد:

ولی خون تو رو پیدا می‌کنه، همون‌طور که من رو پیدا کرد.

فرید سعی کرد خون روی دست‌هایش را با پتوی حامد پاک کند. فایده‌ای نداشت. زهیر به فرید خیره شد:

می‌دونی وقتی یک نفر رو می‌کشی، چه اتفاقی توی دنیا رخ می‌ده؟

حالا زهیر جلوی تخت خم شده بود و به فرید که خودش را به دیوار چسبانده بود نگاه می‌کرد. فرید التماس کرد:

دست از سرم بردار!

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1400

تعداد صفحات

263

زبان

موضوع

,

شابک

9786226837965

وزن

260

جنس کاغذ

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “بذر خون”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...