بازنگری قانون اساسی
درباره نویسنده علی اکبر گرجی ازندریانی:
علیاکبر گرجیازندریانی نویسنده کتاب حقوق (درآمدی مختصر)، متولد سال 1352، دانشیار حقوق عمومی دانشگاه شهید بهشتی میباشد.
درباره کتاب بازنگری قانون اساسی:
همهی نظامهای حقوقی تاریخ بشری و مجوعهی قوانین اساسی همهی جوامع انسانی، در طول تاریخ و در مسیر تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم و سرزمینها، تغییر کرده و الزام بازبینی و بازنگری در این قوانین، همواره وجود داشته و خواهد داشت. مترقیترین قوانین اساسی مدرنترین ممالک هم با حفظ خطوط قرمز مشخصشان، دهههای متوالی بیتغییر نماندهاند و این مهم نشان میدهد که جوامع انسانی در حرکتند و رو به سوی بهتر شدن و کمال دارند و ازهمینرو نمیتوان همهی جوامع و همهی نسلها را با یک سری قانون ازپیش تعیین شده و لاتغیر اداره کرد. خطوط قرمز تعیینشده در قانون اساسی کشورهای مختلف هم بسیار اندک و با ظرافت انتخاب شدهاند و دلایل متقن داشتهاند.
قانون اساسی فرانسه یک خط قرمز دارد: «شکل جمهوری حکومت نمیتواند موضوع بازنگری قرار گیرد.» چون بازگشت به سلطنت یعنی ازبینبردن تمام حق و حقوق مردم و حقشان بر تعیین سرنوشت. با این وجود هم، قانون اساسی نمیتواند از صدر تا ذیل خط قرمز و لاتغیر باشد. کتاب «بازنگری قانون اساسی: بازاندیشی در همنشینی قدرت و آزادی در جمهوری اسلامی» رسالهی تأملبرانگیز «علیاکبر گرجی ازندریانی» در خصوص الزامات تغییرات و بازبینیهای مهم در قانون اساسی جمهوری اسلامی است که به زعم نویسنده اگر این مهم انجام نشود، بحرانهای اساسی موجود، زیرووروکننده خواهند بود.
نویسنده در این کتاب به سه گروه اشاره میکند: آنها که قانون اساسی را بینیاز از هر تغییری میدانند، آنها که معتقدند تغییر بیفایده است و باید همهچیز از اساس دگرگون شود و گروه سوم که معتقد به بازنگری در قانون اساسی فعلیاند و معتقدند که وضعیت قابل اصلاح است. نویسنده خودش را عضوی از گروه سوم میداند و بازنگری قانون اساسی را الزامی دانسته و با ذکر مسائل و مشکلات موجود، راهحلهایی ارائه میدهد که با دقت نظر و جزء به جزء در کتاب آمده است. کتاب بازنگری قانون اساسی، زبان ساده و موجزی دارد که همزمان برای مردم و حاکمان قابل فهم و استفاده است.
قسمتی از کتاب بازنگری قانون اساسی:
امروزه پیرامون جمهوری اسلامی ایران، گفتمان های گوناگونی مطرح است که هم از لحاظ ماهیتی بسیار با یکدیگر متفاوت و متضادند، و هم طراحان و هواداران هریک، سوداهای گوناگونی را بر میپرورانند. میتوان این گفتمان ها را به سه دسته اصلی تقسیم کرد: گفتمان نخست، اصولگرایانه و محافظه کارانه است و بر آن است که همه امور و شئون ملت و مملکت، از جمله ساختمان قانون اساسی، در وضعیت مطلوب و عالی قرار دارد. در این گفتمان و در بهترین حالت، صلاح ملک و ملت صرفا در اجرای قانون اساسی فعلی است، و ضرورتی برای بازنگری وجود ندارد.
اغلب اصولگرایان کشور و تعدادی از اصلاح طلبان – بنا به مصالحی – از گفتمان حفظ و استمرار وضعیت موجود دفاع میکنند. گفتمان دوم، گفتمان ساختارشکنانه ( ضد انقلابی ) یا به تعبیر قائلان آن انقلابی است. این گفتمان بر آن است که هیچ امیدی به قانون اساسی فعلی نمیتوان بست و مشکلات مردم، و اساس مردم سالاری و آزادیهای اساسی ملت هرگز از طریق بازنگری در این قانون حل نخواهد شد. اینها بر این باورند که خانه از پای بست ویران است، و بازنگری طلبانی چون صاحب این قلم، در نقش ایوان ماندهاند و راهی به رهایی و تحول نخواهند برد. این گفتمان، به تعبیر ما ” گفتمان برون – قانون اساسی”، و شاید هم، گفتمان ساختارشکنانه است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.