اینس
درباره نویسنده کارلوس فوئنتس:
کارلوس فوئنتس (زاده ۱۱ نوامبر ۱۹۲۸ – درگذشته ۱۵ مه ۲۰۱۲) نویسنده مکزیکی و یکی از سرشناسترین و پر آوازهترین نویسندگان اسپانیایی زبان بود. آثار او به بسیاری از زبانها ترجمه شدهاند. در ۲۹ سالگی نخستین رمان خود با عنوان «جایی که هوا صاف است» را منتشر کرد. آخرین رمان فوئنتس ولاد نام دارد که در زمان حیاتش به چاپ نرسید. فوئنتس دربارهٔ این رمان گفته بود که این کتاب داستان زندگی یک خونآشام است. ولاد از اقامت خود در اروپا خسته میشود و به مکزیکوسیتی سفر میکند.
فوئنتس با توجه به شغل سیاسی اش رویدادهای تاریخ معاصر و جهان سیاست را دستمایه داستانهای خود قرار میداد و با سبک نگارشی ای که ویژه خود او بود همزمان با ظهور دیگر نویسندگان مطرح اسپانیایی زبان نظیر ماریونا آزوئلا، خوآن رولفو و لائورا اسکیبل به ادبیات معاصر مکزیک جانی تازه بخشید و نام خود را در کنار نویسندگان نامدار اسپانیایی زبان همچون گابریل گارسیا مارکز و ماریو بارگاس یوسا قرار داد. کارلوس فوئنتس در لایهلایه آثار خود به بازگویی تاریخ مکزیک در آمیزش با تمهای عشق، مرگ و خاطره پرداختهاست. گفته میشود که وی مکزیک را در آثار خود خلق کردهاست.
قسمتی از کتاب اینس:
«ما دربارهی مرگ خودمان حرفی برای گفتن نخواهیم داشت»..
این عبارت مدتی طولانی در ذهن استاد سالخورده طنین انداز بود. جرئت نمیکرد آن را بنویسد. میترسید مکتوبش کند و پیامد محتومی به دنبال آن بیاید. چیزی بیش از این نمیتوانست به آن اضافه کند: مرده نمیداند که مرگ چیست، اما زندهها هم نمیدانند. به آن دلیل جمله او را مسحور کرده بود، درست مثل شبحی کلامی که هم کافی بود هم ناکافی. همه چیز را میگفت، اما به بهای آن که دوباره هیچ چیز به زبان نیاورد. او را به سکوت محکوم کرد. درباره ی سکوت چه میتوانست بگوید؟ او که زندگیاش را وقف موسیقی کرده بود که به قول و عبارت خام سرباز نخراشیدهی گرسی، بناپارت «کم آزارترین صداها» به حساب میآمد.
ساعتها وقت میگذاشت و روی یک شیء تمرکز میکرد. خوش داشت تصور کند که با لمس بعضی چیزها افکار هول انگیزش پراکنده میشود و به آن اشیا منتقل میشود. خیلی زود دریافت که بهای این جابه جایی خیلی سنگین است. باور داشت که اگر مرگ و موسیقی او را نشان کنند یا خودشان را خیلی به او نزدیک کنند، او را به جای پیرمردی فقیر، اما با حافظهی قوی…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.