ایران در زمان ساسانیان
درباره نویسنده آرتور کریستنسن:
آرتور کریستنسن (Arthur Christensen) نویسنده کتاب ایران در زمان ساسانیان، با نام کامل آرتور امانوئل کریستنسن (Arthur Emanuel Christensen) (زادهٔ ۹ ژانویهٔ ۱۸۷۵ در کپنهاگ – درگذشتهٔ ۳۱ مارس ۱۹۴۵ در کپنهاگ) ایرانشناس، خاورشناس، لغتشناس و پژوهشگر معروف اهل دانمارک است.
کریستنسن در ۹ ژانویهٔ ۱۸۷۵ در کپنهاگ به دنیا آمد. پدر وی مدیر یک پستخانه و او تنها فرزند خانواده بود. به گفتهٔ خود وی خواندن کتاب هزار و یکشب در کودکی چنان تأثیری بر روی او گذاشت که میل به اینگونه مطالعات را در وی برانگیخت. در ۱۳ سالگی، در انشایی نوشت که میل دارد تا زبانشناس شود تا بتواند دربارهٔ فرهنگ مردم شرقی مطالعه کند. پدر او میل داشت که او در زمینهٔ حقوق به تحصیل بپردازد، اما خود او به تحصیل زبان لاتین، فرانسه و تاریخ پرداخت. در آن هنگام، دانشگاه کپنهاک رشتهٔ خاصی برای مطالعات ایرانی نداشت، اما گاهی اوقات زبان اوستایی تعلیم داده میشد. در دوران دانشجویی کریستنسن به یادگیری و تحصیل زبانهای فارسی، ترکی، سانسکریت و عربی پرداخت همچنین چون برای زبان پهلوی معلمی نیافت خود مستقلاً یادگیری زبان پهلوی را آغاز کرد.
کریستنسن هنوز دانشگاهش را به پایان نرسانده بود که نخستین رسالهاش را به نام رستم پهلوان ملی ایران در ۲۳ سالگی و در سال ۱۸۹۸ منتشر کرد. در سال بعد مقالهٔ دیگری به نام افسانهها و روایات در ادبیات فارسی منتشر کرد. او با نوشتن این دو مقاله و مقالات متعدد دیگر آگاهی و تسلط خویش را به زبان فارسی نشان داد. او رسالهٔ دکترای خود را که تحقیقی ادبی و تاریخی در مورد عمر خیام بود به پایان رسانیده و در سال ۱۹۰۳ با درجهٔ ممتاز گذراند. او مطالعات خود را بر روی رباعیات خیام تا سالیان بعد نیز ادامه داده و موفق شد ۱۲۱ رباعی را که احتمال اصالت و انتساب آنها به خیام بیشتر از بقیه رباعیات بود، انتخاب کند و در سال ۱۹۲۷ کتاب دیگری به نام نقد بر رباعیات خیام را منتشر کرد.
آرتور کریستنسن در ۳۱ مارس ۱۹۴۵ در کپنهاگ درگذشت.
درباره کتاب ایران در زمان ساسانیان:
نیاز به نگارش تاریخ ایران باستان از دیرباز احساس مىشد. گرچه مشیرالدوله تاریخ ایران باستان را از قدیمترین ادوار تا پایان عهد اشکانیان باز نمود، لکن روزگار مجال نداد تا دوره ساسانیان را به نگارش درآورد. نویسنده این سطور که سالى چند است به تدریس تاریخ در دانشکده ادبیات اشتغال دارد، نقص کار دانشجویان را به سبب این فقدان در نظر داشته، پیوسته مترصد بود که بهقدر مایه قلیل خود در تدارک این نقیصه بکوشد، ولى جریان کارها و درسها و فراهم نبودن وسایل ضرورى او را از انجام این خدمت بازمىداشت، تا اینکه سال گذشته کتاب «تاریخ ایران در زمان ساسانیان» به قلم استاد جلیل و ایرانشناس نبیل پروفسور آرتور کریستنسن دانمارکى، استاد علم لغت ایرانى در دانشگاه کپنهاگ، از طبع خارج شد.
نظر به آگاهى کاملى که از تبحر آن استاد دقیق داشتم و در سفرهایى که به ایران آمده بودند و نعمت صحبت ایشان دست مىداد مکرر از این کتاب سخن رفته بود، مىدانستم که قریب سى سال در تألیف آن رنج بردهاند و تقریبآ همه منابع قدیم و جدید را، از یونانى و رومى و سریانى و ارمنى و عربى، خاصه کتابهایى که در دو قرن اخیر به خامه خاورشناسان و محققان آثار باستان نگارش رفته، از نظر انتقاد گذرانیدهاند. پس نسخهاى از آن بهدست آوردم و دیدم الحق داد تحقیق و تتبع را دادهاند. و جامعتر از این کتابى در تاریخ ساسانى نوشته نشده است، خاصه آنکه مؤلف کیفیت مدنى آن زمان را مورد بحث قرار داده و گرد روایات و سرگذشتها، که در کتب دیگر مبسوطآ قید شده، نگشته است.
چنانکه از تاریخ پادشاهان و چگونگى ایام سلطنت آنان جز آن مقدار که توالى روزگار و انتظام زمان را ضرور است یا یکى از شئون تمدن را روشن مىکند، چیزى نیاورده است. همه مباحث آن متوجه دین و فرهنگ و علم و هنر و مقامات اجتماعى و مراتب دربارى و مانند اینهاست. هنوز از خواندن این کتاب نپرداخته بودم که داعیهاى در باطن من پدید آمد و ترجمه آن وجهه همت قرار گرفت.
بسى دریغ آمد که با وجود چنین خرمن مهیایى به خوشهچینى جدیدى دست برده شود و چون در نظر ظاهربینان ترجمان دون مصنفى است، از قبول عنوان مترجم دامن همت بالا گرفته آید، زیرا که در چشم حقیقتشناسان دو نکته مسلم است: یکى آنکه ترجمه صحیح و مطابق به از تألیف مزور و منافق، دیگر آنکه بیشتر مصنفات زمان ما ترجمههایى است در لباس تألیف و اقتباسهایى است با هزارگونه تحریف. پس سود فرزندان کشور و معرفى زحمات مؤلف دانشور را بر خرسندى دواعى نفسانى ترجیح نهادم و به ترجمه دست گشادم که دشوار آساننماى و زحمت طاقتفرساى است.
قسمتی از کتاب ایران در زمان ساسانیان:
روزي چهار بار بايستي آفتاب را ستايش و ماه و آب را نيايش نمود. هنگام خواب و برخاستن و شستشو و بستن كمربند و خوردن غذا و قضاي حاجت و زدن عطسه و چيدن ناخن و گيسو و افروختن چراغ و امثال آن بايستي هركسي دعايي مخصوص تلاوت كند. آتش اجاق هرگز نبايستي خاموش شود و نور آفتاب نبايستي بر آتش بتابد و آب با آتش نبايستي ملاقات نمايد و ظروف فلزي نبايستي زنگ بزند، زيرا فلزات مقدس بودند. اشخاصي كه جسد ميت و بدن زن حائض يا زني كه تازه وضع حمل كرده، مخصوصا اگر طفل مرده از او به وجود آمده باشد، دست مي زدند، بايستي در حق آن ها تشريفاتي اجرا كنند، كه بسي خستگي آور و پر زحمت بود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.