ایرانیان عربتبار
درباره نویسنده داود غرایاق زندی:
داود غرایاق زندی نویسنده کتاب ایرانیان عربتبار، متولد 1350 است.
درباره کتاب ایرانیان عربتبار:
«ایرانیان عرب تبار» کتابی است که به مردمشناسی ساختار قومی اعراب خوزستان میپردازد. اعراب ایرانی تبار خوزستان، یکی از اقوام ایرانیاند که پیوند و همبستگی آنان با جامعه ایرانی صورتی آشکار و عمیق دارد. شاید یکی از روشنترین مثالهایی که از این همبستگی میتوان به آن اشاره کرد، طلایهداری اعراب ایرانی تبار در حفاظت از مرزهای کشور عزیزمان ایران در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران بوده است.
از این روی میتوان گفت علیرغم توطئهچینی و نیزنگ دشمنانی که با ذهن استعمارگر خود در رویای پلشت افکندن بذر تفرقه بر خاک ایران بسر میبرند، پیوند و همنوایی اقوام ایرانی به یاری ریشههای تاریخی آن، دیرپا و محکمتر از آن است که دچار کمترین خدشه و خللی شود. ایرانیان عرب تبار همواره با تاریخ و فرهنگ ایرانی هم سو بودهاند، و جزیی جداییناپذیر از ایران و تاریخ آن به شمار میآیند. مقاومت آنان در برابر حملات اعراب، پیوستگی دینی آنان با اکثریت شیعی مردم ایران، و دفاع جانانهی آنان از مرزهای ایران در جنگ تحمیلی عراقی علیه ایران، نمونههایی درخشان و برجسته از این هم سویی و همراهی است. کتاب ایرانیان عرب تبار، تلاشی است به منظور درک افزونتر این ناحیه کهنسال و باستانی ایران، و مطالعاتی بیشتر در جهت درک فرهنگی ما به منظور ترسیم بهتر نقشه توسعه در این ناحیه.
قسمتی از کتاب ایرانیان عربتبار:
در مباحث ملی گرایی و در مراحل شکل گیری ملت دولت، کوشش بر این بود که دو نکته کلیدی هویت رعایت شود. از یک سو، سعی بر این بود تا هویتهای پیشامدرن و فروملی و فراملی به نفع هویت ملی اصلاح شود و از سوی دیگر، هویت فردی، جمعی، فرهنگی و اخلاقی و قومی با هویت ملی همسو و هماهنگ شود. به عبارت دیگر، زمانی می توان از یک دولت ملی صحبت کرد که ملتی یکپارچه و یکدست داشت. این بحث دو رویه متفاوت دارد. یک رویه آن ایدئولوژیک است و رویه دوم آن به بحث های نوسازی و دگرگونی سیاسی و اجتماعی جامعه بر می گردد. رويه اول سعی دارد حتی با ابداع و ساختن هویت ملی، هویتهای قومی، فردی، جمعی و جماعتی را از میدان به در کند.
آنچه در این رویه اهمیت دارد، وحدت و انسجام ملی، به بهای از میدان به در کردن تمام چیزهای دیگر است. هویت های دیگر، مانند هویت قومی، یا به نام هویتهای ناکارآمد در مقابل هویت ملی کنار گذاشته می شود، یا به نام غیرواقعی بودن امکان ایجاد یک هویت جهانی در شرایط بین المللی، مانند هویت اخلاقی جهان شمول، از دور خارج می شود. در رویه دوم، بحث بر این است که در صورت ایجاد دگرگونی سیاسی و اجتماعی در یک جامعه، در طی فرایند ملت دولت سازی، باید قاعدتا از غلظت هویت های فروملی کاسته و هویت ملی مبتنی بر شهروندی ملی شکل گیرد.
اما واقعیت این است که ضرورتی ندارد که هویت های فروملی و فراملی کنار گذاشته شوند و فقط هویت ملی اولویت و ارجحیت داشته باشد. امروزه مطالعات مختلف درباره نوسازی نشان میدهد که این فرایند، نه فقط هویت فروملی را کنار نمیگذارد، بلکه در مواقعی باعث خودآگاهی هویت ها شده و در قالب های جدید، نمود تازهای مییابد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.