ایدئولوژیهای سیاسی
درباره نویسنده رابرت اکلشال:
رابرت اکلشال و مدرسان علوم سیاسی دانشگاه کووینز نویسندگان کتاب ایدئولوژیهای سیاسی هستند. مطالب اینکتاب به قلم ۷ مدرس پیشین و فعلی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه کووینز در بلفاست ایرلند شمالی نوشته شده و مولفانش ایدئولوژیهای رایج در قرن بیستم را مورد بررسی قرار دادهاند. پرداخت پژوهشگران موردنظر به اینایدئولوژیها، بر جنبههای آموزشی و اجتماعی برای تدریس اینمباحث در دانشگاه تاکید دارد. بنابراین مطالب کتاب پیشرو، آموزشی هستند نه جدال سیاسی. نویسندگان کتاب معتقدند ایدئولوژیها انسان را در درک دنیای اجتماعیِ پیچیدهای که در آن زندگی میکنند، یاری میدهند.
درباره کتاب ایدئولوژیهای سیاسی:
این امریّه را در مشاجرات سیاسی بارهای شنیدهایم و احتمالاً خطاب به دیگران به کار بردهایم: “موضعتان را مشخص کنید.” هرکس، یا دستکم کسی که وارد بحث سیاسی-اجتماعی میشود، قرار است دارای موضع باشد وگرنه اساساً جدلی در نمیگیرد. شخص را باید از برچسبِ پُررنگش شناخت، نه فلسفۀ پر پیچوخم و استدلالها و مثالهای قابل تعبیر و تفسیرش. در این عنوانها و برچسبها چه کشفالاسراری نهفته است که ما را از سردرگمی میرهاند و به محل مورد نظر راهبری میکند؟
گاه برچسب مورد نظر به دست داده شده اما مواضع همچنان مبهم مانده است. در ایران در سالهای پیش از جنگ جهانی دوم چه بسیار آدمهای آزادمنش که به مرام ناسیونال سوسیالیسم اعتقاد پیدا کردند اما بعداً با شکست فاشیسم و افشای فجایع نازیسم در کمال شرمندگی دریافتند نشانی را عوضی گرفتهاند و این همان جایی نبوده که میخواستهاند به آن برسند. بنابراین ظاهراً برچسبِ مشخص هم ممکن است برای سر درآوردن از نیت مبلّغِ ایدئولوژی کفایت نکند. توضیحاتِ کلی و توصیفی هم در مواردی ممکن است به استحالۀ بنیادی و قلب ماهیت بینجامد.
در چند دهۀ گذشته کسانی عصر ایدئولوژی را پایانیافته اعلام کردهاند، با این استدلال که دنیای امروز و شرایط جدید بشر به مراتب پیچیدهتر از آن است که ایدئولوژیها بتوانند آن را توضیح دهند، تا چه رسد که بخواهند در پیِ تغییر آن برآیند. شاید در عرصۀ ایدئولوژی وجود نظریهپردازانی که یکتنه بتوانند طرحی عظیم برای کل بشریت درافکنند مربوط به گذشته باشد. اما اگر مشتاقِ بازی با اصطلاحات نباشیم و به معنا و کاربرد کلمات توجه کنیم، هر راهحلی که برای بیرونرفتن از این تنگنا ارائه شود، چه واقعاً مؤثر باشد و چه به تعبیر و تفسیر پدیدهها محدود بماند، ایدئولوژی است و ایدئولوژیک است. در هر حال، هر ایدئولوژیای نه منظومهای سرودۀ یک حماسهسرای کبیر، که دایرهالمعارفی است حاصل اندیشهورزی دستهجمعی و دربرگیرندۀ چیستهای فلسفی و چه باید کردهای علمی.
قسمتی از کتاب ایدئولوژیهای سیاسی:
انگلس پیش از ورود مارکس در بریتانیا اقامت داشت. در ۱۸۴۵ کتاب شرایط طبقه کارگر در انگلستان را نوشت. که شرحی بود مجسم و هولناک از رنجهایی جسمی و ذهنی که سرمایهداری صنعتی بر کارگران وارد میکرد. انگلس که از خانوادهای آلمانی و کارخانهدار بود. و در منچستر کارخانه ذوب فلز داشت. در مطالعات مارکس بر سرمایهداری کمکهای ذیقیمتی به او کرد. (هرچند ماهیت دقیق رابطه مارکس/انگلس از لحاظ نظریهپردازی همچنان مورد اختلاف اهل تحقیق است.) تاثیرگذارترین متن سیاسی محصول کار مشترک آن دو، مانیفیست حزب کمونیست (۱۸۴۸). اطمینان میداد ” آنچه بورژوازی تولید میکند، قبل از همه، گور آن را خواهد کند. هم سقوط بورژوازی و هم پیروزی پرولتاریا اجتنابناپذیرند.
” انگلس متنهای مستقلی هم نوشت که سبب گسترش و رواج (و بعضی میگویند تحریف) چیزی شد که مارکسیسم نام میگرفت. پس از مرگ مارکس در ۱۸۸۳، انگلس در جنبش رو به شکوفاییِ مارکسیستی اهمیت بسیار یافت. در پی ناکامی انقلابهای ۱۸۴۸، لندن مرکز انقلابیون تبعیدی شده بود. و در همین شهر در ۱۸۶۴ اتحادیه بینالمللی کارگران (بینالملل اول) که خواستار وحدت بینالمللی طبقه کارگر بود. برپا شد و نطق افتتاحیه مارکس با فراخوان “کارگران جهان متحد شوید!” پایان یافت. این سازمان که تا ۱۸۷۶ دوام آورد عرصهای فراهم کرد. برای توسعه و تبلیغ آرا، استراتژی و تاکتیکهای سوسیالیستی، و نیز میدانی شد برای نبرد ایدئولوژیک سفت و سختی بین مارکسیسم و آنارشیسم.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.