انقلابهای 1848
درباره نویسنده پیتر جونز:
پیتر جونز (Peter Jones) نویسنده کتاب انقلابهای 1848، استاد تاریخ فرانسه در دانشگاه بیرمنگام است. وی متخصص انقلاب فرانسه ، فرانسه روستایی ، علم و فناوری در قرن 18 و تاریخ بیرمنگام و میدلندهای غربی در قرن 18 است. جونز لیسانس خود را در دانشگاه لیدز و مدرک DPhil خود را در دانشگاه آکسفورد زیر نظر ریچارد کاب دریافت کرد.
درباره کتاب انقلابهای 1848:
جنبشها یا انقلابهای ۱۸۴۸ در اروپا که به بهار مردم نیز مشهور است، انقلابها و شورشهایی بود که در سرتاسر اروپا در سال ۱۸۴۸ رخ داد و از دامنهدارترین و گستردهترین جنبشهای تاریخ اروپا بود. موج این جنبشها از فرانسه در فوریه آغاز گشت و بیدرنگ در سراسر اروپا و بخشی از آمریکای لاتین گسترده شد، و بیش از ۵۰ کشور درگیر آن شدند.
از انگیزههای گسترش فزایندهٔ این ناآرامیها، ناخرسندی همگانی از سردمداران در زمینهٔ کشورداری، خواست مردم برای همکاری بیشتر در گردانندگی کشور، آزادی رسانههای نوشتاری و قحطی شمال اروپا بر اثر سوختگی سیبزمینی بود؛ آفتی که در پی آن، یک میلیون ایرلندی از گرسنگی مردند، دو میلیون آواره شدند و تا یک سده همچنان آمار مردمان آن سرزمین روند کاهنده داشت. همچنین ۴۰ تا ۵۰ هزار تن در بلژیک بهویژه در میان فلاندریهای شمال آن و ۴۲ هزار تن نیز در پروس جان باختند. در فرانسه هم گرسنگی نزدیک به ۱۰ هزار تن قربانی گرفت. این رویداد مایهٔ مرگومیر گسترده، مهاجرت و ناآرامیهای دنبالهدار گشت.
هدف بنیادین این شورشها را نابودی بازماندهٔ اربابرعیتی در اروپا و همچنین از بین بردن سدهایی میدانند، که جلوی رشد و شکوفایی سرمایهداری را میگرفت. هرچند این شورشها، شورشهایی بورژوازی بود ولی در زمانی رخ داد که سرمایهداری در اروپا گسترش یافته بود ولی مارکسیسم تازه در آغاز شکلگیری بود. در همین زمان کشمکشهای طبقاتی میان طبقه کارگر و بورژوازی بهطور روزافزون شدت و توسعه مییافت. این شورشها سبب شد تا طبقه پرولتاریای کم و بیش آگاه نقش بیشتری پیدا کرده و هم چون یک نیروی سیاسی مستقل در صحنه تاریخ ظاهر شود.
قسمتی از کتاب انقلابهای 1848:
در واقعِ امر، دامنهٔ وسیعِ انقلابهای ۱۸۴۸ متفکران تاریخ را به وسوسه انداخته است تا هم پیجویِ مخرجمشترکی میان تمام این انقلابها باشند و هم در شرح اسباب و علل آنْ استدلالهای همهشمول دستوپا کنند. اینک دیگر کفایت نمیکند که بگوییم سایر ممالک انقلابزدهٔ اروپا تابع محضِ فرانسه بودهاند. این سخن بدانمعنا نیست که رخدادهای پاریس اثری بر انقلابیون برلین، میلان و وین برجا ننهاده است. لیکن، باید گفت که متابعتِ صرف از پاریس را نمیتوان توجیه قانعکنندهای قلمداد کرد. یک علت آن است که اهمیت رویدادهای خارج از مرزهای فرانسه را نباید دستکم گرفت.
بنابراین، پژوهش تاریخی بر آن بوده تا انقلابهای ۱۸۴۸ را با توجه به ابعاد وسیع آن شرح دهد و در این راه نگاه خود را معطوف مشکلات دامنهداری کرده که اروپای دههٔ ۱۸۴۰ را تحت فشار قرار داده است ــ بحران ارزاق، بحران مالی و مطالبهٔ عمومیِ حاکمیت لیبرال. البته، هرچقدر که امعان نظر در مباحث مربوط به انقلاب عمق بیشتری یافته است، مورّخان بیش از پیش بر این امر صحّه گذاشتهاند که غالباً اسباب و عللی در کار بوده که موجب شده هریک از انقلابها ماهیت خاص و منحصربهفردی به خود بگیرد.
اهالی پاریس، برلین، میلان و ونیز اغلب درگیر مبارزات منطقهای و مختصِ خود بودهاند و خطاست اگر پژوهش تاریخی در صدد تحمیل ویژگیهای خاصی باشد که اصلاً وجود نداشته است. درعینحال، چنانچه خصوصیات عام و مشترکی در کار باشد و مورّخ نسبت به شناسایی آنها بیاعتنا بماند، آنگاه باید گفت که وی به وظیفهٔ خود عمل نکرده است. فهم روند کلیِ وقایع اروپا تنها درصورتی میسر میگردد که بتوان جریان تحولاتِ هریک از ممالک را بهطور مجزا زیر ذرهبین برد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.