انسانشناسی
درباره نویسنده مارک اوژه:
مارک اوژه نویسنده کتاب انسانشناسی (زاده ۱۹۳۵) انسانشناس فرانسوی و نویسنده کتابهای نامکانها و انسانشناسی است.
مارک اوژه در سال ۱۹۳۳ در شهر پواتیه متولد شد. تحصیلات اولیه دانشگاهی خود را در رشته ادبیات کلاسیک به پایان رساند و در رشته علوم انسانی و ادبیات موفق به کسب مدرک دکتری شد. او سالیان متمادی سمت مدیر پژوهشی را در مدرسه عالی مطالعات اجتماعی (EHESS) پاریس بر عهده داشته و به مدت ده سال بین سالهای ۱۹۸۵ و ۱۹۹۵، پس از فردینان برودل، ژاک لوژوف و فرانسوا فوره رئیس این مدرسه بودهاست.
مارک اوژه در سال ۱۹۹۲ به همراه ژرار آلتاب، ژان بازن و امانوئل تره مرکز انسانشناسی جهانهای معاصر را در مدرسه عالی مطالعات علوم انسانی پایهگذاری کرد.
درباره کتاب انسانشناسی:
اين كتاب که در سال 2004 منتشر شدهاست یکی از آخرین آثار منتشر شده در زمینه معرفی عمومی انسانشناسی است که در آن با دیدگاهی جدید به این رشته علمی پرداخته شده و به خصوص بر آخرین مباحث در آن تاکید شدهاست.
از مزیتهای کتاب انسانشناسی در زبان نسبتا سادهای است. که مولفان کتاب به کار بردهاند و تعمدی در آن در کار بوده است. چون هیچیک از آن دو که از اساتید برجسته بسیار مشهور انسانشناسی در سطح فرانسه و در سطح جهانی هستند، زبان سادهای ندارند. اما در این کتاب تلاش کردهاند زبانی ساده را به کار بگیرند. که در عین حال به هیچ رو به عمق مباحث مطرح شده ضربهای وارد نکردهاست.
و مزیت دیگر کتاب انسانشناسی پرداختن آن به آخرین مباحث روششناختی و نظری درون خود انسانشناسی است. به ویژه در حوزه روش و در زمینههایی چون نوشتار، قرائت، مردمنگاری، تحقیق و… است.
قسمتی از کتاب انسانشناسی:
انسان برخلاف اکثر جانوران به محیط خاصی وابسته نیست: کره زمین در همه بخشهای خود برای او زمینه زندگی را فراهم میکند. و او با تکیه زدن بر فرهنگ خویش است که خود را با محیطهای مختلف انطباق میدهد. انسانها با توجه به قابلیتهای زیستی خود میتوانند طیفی گسترده از رفتارهایی بسیار متفاوت داشته باشند. زیرا صرفا در یک محیط زیست طبیعی رشد نیافتهاند. بلکه همچنین در دورهای طولانی از آموزش در محیط اجتماعی ـ فرهنگی خاص خود نیز پرورش مییابند.
به نظر میرسد بدیهی است که بگوییم انسان جانوری اجتماعی است. اما باید از این سخن پیامدهای روش شناختی آن را بیرون آورد: موقعیتهای انسانی را تنها میتوان با توجه به سازمان یافتگی اجتماعی او درک کرد. انسان شناسی همبستگیای تنگاتنگ میان کالبد فردی و رابطه اجتماعی، مثلاً عدم امکان اندیشیدن به بیماری و مرگ را در ابعاد صرفا فردی، به اثبات رسانده است. این امکان ناپذیری را میتوان درباره اندیشیدن به انسان در مقام موجودی تنها نیز عنوان کرد. انسان تنها به صورت جمعی به خود میاندیشد.
تمام اندیشه انسانی اجتماعی است، بنابراین هر نوع انسان شناسی نوعی جامعه شناسی نیز هست. آموزش های عام، اکتساب عادت هایی که در اندیشه و کالبد انسان ها جا میافتند. به آن ها امکان میدهند که دیگر به اندیشیدن برای تصمیم گیری خود نیازی نداشته باشند. بسیاری از رفتارها از حوزه بازنماییهای خودآگاهی خارج می شوند. و کمابیش از ضوابط و از روش مناسب رفتار در جامعه تبعیت میکنند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.