اصول بنیادین
درباره نویسنده فرانک ویلچک:
فرانک ویلچک (Frank Wilczek) نویسنده کتاب اصول بنیادین، (متولد ۱۵ مه ۱۹۵۱) فیزیکدان نظری، ریاضیدان و برنده جایزه نوبل آمریکایی است. او در حال حاضر پروفسور هرمان فشباخ فیزیک در موسسه فناوری ماساچوست (MIT)، مدیر مؤسس T. D. Lee و دانشمند ارشد در مرکز کوانتومی Wilczek، دانشگاه جیائو تونگ شانگهای (SJTU)، استاد برجسته در دانشگاه ایالتی آریزونا (ASU) است. ) و استاد تمام دانشگاه استکهلم. ویلچک، همراه با دیوید گراس و اچ دیوید پولیتزر، در سال 2004 جایزه نوبل فیزیک را برای “کشف آزادی مجانبی در نظریه برهمکنش قوی” دریافت کردند. در ماه مه 2022، جایزه تمپلتون برای پیشرفت به سمت تحقیق یا اکتشاف در مورد واقعیت های معنوی به او اهدا شد.
درباره کتاب اصول بنیادین:
پل دیویس: استاد و رئیس دانشگاه دولتی آریزونا و مولف کتاب شبح در ماشین: چگونه سرِهم و پایدار میشود؟ در پسِ هیاهوی سرسامآور جهان اطراف ما حیطهی ریاضی ظریف و موشکافانهای نهفته است، اصول اولیه و بنیادینی که تمام طبیعت را دربر گرفته است. تعداد کمی از دانشمندان زنده هستند که بتوانند مانند فرانک ویلچک از لایه ژرفتری از جهان هستی پرده بردارند. با طبعی شاعرانه و اشتیاقی عمیق، ویلچک در سفری هیجانانگیز ما را به مرزهای دانش فیزیک میبرد و یادآور فرصت ممتازی میشود که ما انسانها برای انداختن نگاهی گذرا به اصول بنیادین واقعیت داریم.
قسمتی از کتاب اصول بنیادین:
«وقتی میگوییم چیزی بزرگ است – جهان قابل رویت باشد یا مغز انسان – باید بپرسیم: در مقایسه با چه چیزی؟ نقطهٔ مرجع طبیعی محدودهٔ زندگی روزمرهٔ انسان است. این محتوای مدلهای اولیه ماست که ما به عنوان یک کودک آن را میسازیم. محدودهٔ جهان فیزیکی که بوسیله علم آشکار شده است چیزی است که هنگام تولدی دوباره آن را کشف میکنیم.
با استانداردهای زندگی روزانه، جهان «آن بیرون» واقعاً غول آساست. این فراوانی بیرونی چیزی است که ما، در شبی صاف، وقتی به آسمان پرستاره نگاه میکنیم آن را بهطور شهودی حس میکنیم. بدون نیاز به تحلیل دقیق، احساس میکنیم جهان دارای فواصلی بسیار بزرگتر از جسم انسانی ما و بزرگتر از فواصلی است که ممکن است سفر کنیم. درک علمی نه تنها پشتیبان حس وسعت است بلکه آن را به وضع خارقالعادهای گسترش میدهد.
مقیاس جهان هستی میتواند مردم را مستغرق کند. ریاضیدان، فیزیکدان و فیلسوف مذهبی فرانسوی، بلز پاسکال (۱۶۶۲-۱۶۲۳) اینگونه احساس میکرد و این حس او را فرسوده کرد. او نوشت «جهان هستی مرا در چنگ میگیرد و چون ذرهای مرا میبلعد.»
احساساتی چون احساس پاسکال – «من خیلی کوچکم، من تفاوتی در جهان ایجاد نمیکنم» – موضوع مشترکی در ادبیات، فلسفه و خداشناسی است و در بسیاری از سرودهای مذهبی و نیایشها دیده میشود. چنان احساساتی، واکنشی طبیعی به اهمیت کیهانی وضعیت انسان است، هنگامی که با اندازه سنجیده شود.
خبر خوب این است که اندازهٔ خام همه چیز نیست. غنای درونی ما ظریفتر و حداقل به همان اندازه عمیق و پرمحتو است. ما وقتی از انتهای دیگر به چیزها نگاه میکنیم یعنی از پایین به بالا، این واقعیت را میبینیم. از تمام راههایی که واقعاً اهمیت دارد، ما به شکل وافری بزرگ هستیم.
در دبیرستان ما میآموزیم که واحدهای اساسی ساختار ماده، اتمها و مولکولها هستند. بر حسب آن واحدها، بدن انسان ساختاری عظیم است. تعداد اتمها در بدن یک انسان منفرد تقریباً یعنی ۱ و بعد از آن ۲۸ صفر است ۱۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.۰۰۰.
عدد فوق بسیار بزرگتر از حد تصور ما است. میتوانیم آن را – ده اُکتیلیون – بنامیم و بعد از چند آموزش و تمرین میتوانیم محاسبه با آن را یاد بگیریم. اما این عدد شهود عادی ما را که بر پایهٔ تجارب روزانه بنا شده است و هیچگاه تا آن حد بالا نمیشمریم، غرقه میسازد و اینکه چند نقطهٔ کوچک، از ظرفیت نگهداری مغز ما عبور میکند را، تجسم میبخشد.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.