سبد خرید

اخگر انفجار

ناشر : جهان کتابدسته: , ,
موجودی: 1 موجود در انبار

70,000 تومان

این کتاب از یک «مانور ناشیانه» می‌گوید که «آغاز شمارش معکوس» شماری قدرت‌مدار را رقم زد. کسانی که حرف روزنامه‌نگارها را برای عدم چاپ نوشته‌های هتاکانه نشنیدند و ۴۰۰ روز بعد طومارشان در هم پیچیده شد.
از مشهورترین مقالهٔ تحمیلی، مقالهٔ «ایران و استعمار سرخ و سیاه» با عنوان‌های «مقالهٔ انقلاب‌آفرین»، «آتش به انبار باروت»، «گافِ گُنده»، «ریسک بزرگ»، «انتحار سیاسی»، «حماقت باورناپذیر» و… یاد می‌کنند. با مجموعهٔ حاضر اما درخواهید یافت ماجرا به یک تک‌مقاله ختم نمی‌شود. در آن روزها زنجیره‌ای از نگارش‌ها را به روزنامه‌ها تحمیل کرده‌اند و به‌رغم ایستادگی شماری از مطبوعاتی‌ها، به چاپ سپرده‌اند. ازاین‌رو، این کتاب نقیض/ باژگونهٔ روایت‌هایی است که تاکنون انتشار داده‌اند…

1 عدد در انبار

مقایسه



اخگر انفجار (پیش زمینه و پی‌آمد مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه»)

مقالهٔ «ایران و استعمار سرخ و سیاه با نام مستعار «احمد رشیدی مطلق» نوشته شد و روزنامه‌های سراسری کشور وادار به انتشار آن شدند. کتاب اخگر انفجار پژوهشی است در این باره و پاسخی است به پرسش‌های بسیاری که همواره مطرح بوده است:
– نویسنده واقعی این مقاله که بود؟
– آیا تنها یک مقاله با این مضمون در روزنامه «اطلاعات» منتشر شد یا چند مقاله مشابه در چند روزنامه؟
– تصمیم گیرندگان پشت پرده و دستوردهنده اصلی چه کسانی بودند و چه هدفی را دنبال می‌کردند؟
– از مجریان و عوامل اجرایی این برنامه چه می‌دانیم؟
– واکنش مدیران جراید و روزنامه‌نگاران در برابر این مطالب تحمیلی چه بود؟
– و…

خلعتبری، وزیر امور خارجه، از سفارت ایران در عراق گزارشی دریافت می‌کند مبنی بر این‌که آیت‌اللّه خمینی ضمن مسئله‌ای از مسائل رسالهٔ عملیهٔ خود سلطنت را غیرشرعی اعلام کرده و این نظر تازه در چاپ جدیدی از «توضیح‌المسائل» ایشان چاپ و نشر شده است. خلعتبری این گزارش را در شرفیابی معمول خود به عرض می‌رساند و شاه که از دریافت چنین گزارشی سخت عصبانی شده بود به وزیر دربار دستور می‌دهد که در ردّ و ذمّ آیت‌اللّه خمینی مطلبی نوشته و به روزنامه‌ها داده شود.

پیش از این در زمان عَلَم رسم و سنّت این بود که این‌گونه اوامر را وزیر دربار به دولت ابلاغ می‌کرد و وزارت اطلاعات به حسب وظیفه ترتیب کار را می‌داد. اما این بار وزیر دربار [امیرعباس هویدا]، احیاناً به دلیل همان درگیری‌ای که با آموزگار داشت، خواست که از بالای سر دولت عمل کند و تصمیم گرفت که حداقل تهیهٔ متن را دفتر مطبوعاتی خودش انجام دهد و آن نامهٔ مرموز بدین ترتیب در خود دربار نوشته شد. این‌که نویسندهٔ آن ‌چه کسی بود و چرا آن لحن تند و توهین‌آمیز به کار گرفته شد خود داستان دیگری است. قطعی این‌که، آن نامه به دستور هویدا و به‌وسیله [نیکوخواه] و بدون اطلاع دولت و وزارت اطلاعات تهیه شد و چون سابقه نداشت که دربار مستقیماً مطلبی را برای چاپ به روزنامه‌ها بدهد برای چاپ آن از طریق وزارت اطلاعات [و جهانگردی] اقدام شد.

این درست مقارن ایامی بود که کنگرهٔ حزب رستاخیز در سالن دوازده‌هزارنفری استادیوم آریامهر تشکیل شده بود و آموزگار با انتخاب مجدد به دبیرکلّی حزب و در اختیار گرفتن هر دو سمت دبیرکلّی و نخست‌وزیری خود را پیروز صحنه می‌دانست و درست، مقارن احساس پیروزی آموزگار، هویدا مشت خود را، که همان نامهٔ کذا باشد، به طرف او پرتاب کرد و این نامهٔ دربسته را فرستادهٔ دربار به داریوش همایون، یعنی وزیر اطلاعات و جهانگردی کابینهٔ آموزگار، و زمانی که در کمیسیون قانون اساسی کنگره شرکت داشت تسلیم کرد و او که از همه‌جا بی‌خبر بود و تصوّر می‌کرد دستور از بالاست و او باید مجری منویّات باشد، آن پاکت دربسته را که آرم دربار هم داشت، به خبرنگار اطلاعات که در کنگره حضور داشت سپرد، با تأکید بر این امر که باید در اوّلین فرصت به چاپ سپرده شود و آن نامه پس از یکی دو روز معطلی در اطلاعات در صفحات داخلی روزنامه به چاپ رسید و شد آن‌چه که نباید بشود. در آن زمان هویدا که می‌خواست دولت را با مشکل روبه‌رو کند، شاید خودش هم نمی‌دانست که چه آشوبی برپا می‌شود. آشوبی که حتی سر خود او را به باد خواهد داد…

[احمد احرار:] «احمد رشیدی مطلق مطلقاً نامی مجعول و ساختگی بود. متن مقاله را دو تن از نویسندگان که یکی از آن‌ها گه‌گاه برای شاه نطق می‌نوشت، با همکاری یکی از مشاوران نزدیک هویدا در محل وزارت دربار تهیه کردند. این متن بلافاصله توسط همایون به نظر شاه رسید. راجع به این مقاله قبلاً در یک جلسهٔ محرمانه تصمیم گرفته شده بود. هنگامی‌که از نجف اشرف گزارش رسید آیت‌اللّه خمینی سلطنت را غیرقانونی و شاه را مخلوع اعلام کرده و تصمیم دارد هرگونه همکاری، ازجمله دادن مالیات را به حکومت تحریم کند شاه با مشاوران امنیّتی خود جلسه‌ای تشکیل داد و موضوع را در میان نهاد. او به‌شدّت خشمگین بود و تأکید داشت که یک‌بار برای همیشه و به هر قیمتی که تمام شود باید پروندهٔ خمینی و طرفداران او را بست. در مواردی از این قبیل، شاه فرمول خاصی داشت، مشاوران شاه بارها از زبان او شنیده بودند که “ماهی‌ها را باید با ایجاد موج‌های مصنوعی به سطح آب کشانید و آن‌وقت همه را یک‌جا به تور انداخت”! […]

پس، فرض این‌که انتشار نامهٔ مجعول اقدامی ناشیانه بود و دستگاه به عواقب آن توجه نداشت، صحیح نیست. همایون درست می‌گفت که: “ما می‌دانیم چه می‌کنیم”. یک روز پس از چاپ نامه و آغاز برآشفتگی‌ها، داریوش همایون به کسی گفته بود: “این همان چیزی است که ما می‌خواستیم. وقتی دو تا سر به هم بخورند سری که محکم‌تر است فقط اندکی درد خواهد گرفت ولی آن‌یکی متلاشی می‌شود… تا چند هفتهٔ دیگر کسی اسم خمینی را نخواهد شنید”! …»

اشتراک گذاری:
نويسنده/نويسندگان

نوع جلد

شمیز

قطع

رقعی

نوبت چاپ

سال چاپ

1399

تعداد صفحات

114

زبان

موضوع

شابک

9786008967347

وزن

135

جنس کاغذ

نقد و بررسی‌ها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “اخگر انفجار”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

پرسش و پاسخ از مشتریان

هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!

موقع دریافت جواب مرا با خبر کن !
در حال بارگذاری ...