ابداع جمهوری مدرن
درباره نویسنده بیانکاماریا فونتانا:
بیانکاماریا فونتانا (Biancamaria Fontana) نویسنده کتاب ابداع جمهوری مدرن، استاد دانشگاه است. او پس از تحصیل در رشته فلسفه در دانشگاه degli Studi در میلان و دکترای تاریخ در دانشگاه کمبریج (کالج کینگ)، در سال 1992 به عنوان استاد دانشکده علوم اجتماعی و سیاسی دانشگاه لوزان منصوب شد. وی دارای کرسی تاریخ عقاید سیاسی میباشد.
درباره کتاب ابداع جمهوری مدرن:
در حقیقت پرسشی اساسی که این کتاب سعی در پاسخدادن به آن دارد، این است که چرا و به چه معنا، علم سیاست، تأسیس نظامهای جمهوریای را که پس از استقلال آمریکا و انقلاب فرانسه مطرح و حاكم شدند، بهمنزله ابداعی در روش ساماندهی سیاسی به شمار میآورد؟ نویسنده برای پاسخ به این پرسش به سراغ 11 مقاله از نویسندگان گوناگون رفته که خود او هم از جمله آنهاست. تمام نویسندگان این مقالات از اساتید تاریخ و علوم سیاسی هستند و همانطور که نویسنده در مقدمه کتاب اشاره میکند: «مقالههای گردآمده در این کتاب همتی است برای درک و شفافترکردن سرشت این رژیم سیاسی. این مقالهها به پیشانگارههای فکری و عملی این رژیم پرداختهاند؛ به مسائلی که این نوع حکومت پیش کشید؛ به سازگاری آن با تنوع ملیتها و به توانمندی و محدودیتهای آن.»
اما مراد از جمهوری در این کتاب و مقالات آن چیست؟ نویسنده در توضیح این مفهوم در اثر خود مینویسد: «استعمال واژه «جمهوری» در این متن احتمالا ابهامهایی را بر می انگیزد: شاید استفاده از واژه جمهوری با این وسعت و تنوع اصولا ممکن نباشد، خصوصا حالا که با اندیشهای شکلگرفته طی چند قرن سروکار داریم که دچار وقفهها و گسستهای زبانی نیز بوده است؛ لکن کافی است تأکید کنیم که تلاش ما در اینجا نه بررسی آنچنانی نظریه جمهوریخواهی بوده؛ و نه مطالعه رشد و تکامل آن از دوران باستان کلاسیک تا زمان اروپای فرانسه انقلابی؛ بلکه هدف فقط تاریخنگاری بریدهبریدهای است از تجربههای جمهوریخواهی در غرب.
این کتاب، شاید، با بلندپروازی کمتر، بررسی یک نوع خاص «جمهوری» است که رابطه مبتکرانه و نامتعارفی با سنت مکتب جمهوریخواهی کلاسیک برقرار کرد؛ یک نوع خاص جمهوری که آیندهای روشن داشت و الگوی جمهوری بورژوا لیبرال در دو حوزه تأمل سیاسی ریشه داشت که بهجرأت میتوان گفت، با جمهوریخواهی ارتباطی بهغایت ناچیز داشتند: کانون توجه این حوزهها، دولتشهر و هویت و ارزشهای شهروندی و یا حکومت کلانتران انتخابی نبود. اولین حوزه ساخت و پرداخت استراتژیهای نهادینه برای محدود کردن قدرت حاکمان در پادشاهی بزرگ بود.»
در حقیقت نویسنده در انتخاب این مقالات سیری را دنبال کرده است که شمایی کلی از جمهوریت و کارکردهای آن را در یک بستر تاریخی-تحلیلی در اختیار خوانندگان میگذارد. او در مقاله اول کتاب با نگاهی به مفهوم مدرن و کلاسیک جمهوری در کنار هم سعی به ارائه تصویری روشن از آنچه مطلوب خود اوست میدهد و در ادامه و در مقاله دوم به سراغ یکی از مهمترین مکانیزمها و مفاهیم در جمهور مدرن یعنی تفکیک قوا و تعدیل قدرت میرود و همینطور نگاهی به مبحث قانون اساسی میکند.
در مقاله سوم او به تفکیک دو مفهوم بسیار پر کاربرد در علوم سیاسی یعنی آرمانشهری و جمهوریخواهی دست میزند و برای بررسی آن به آرای مونتسکیو و روسو سر زده و مفاهیمی چون تاریخ و انقلاب را هم رصد میکند. مقاله چهارم کتاب به بررسی سیر شکلگیری نخستن جمهوری مدرن اختصاص یافته است. از مقاله پنجم وجه نظری کتاب بر جنبه تاریخی آن غلبه پیدا میکند؛ مقاله پنجم کتاب به «مکتب جمهوری خواهی قانونسالار امانوئل سیه یس» اختصاص یافته است.
مقاله ششم به «جمهوری تِرمیدوری و اصول آن» اختصاص یافته است و مقاله هفتم جمهوری فضلیت فرانچسکوماریوپاگنو را مورد توجه قرار داده است. مقاله هشتم کتاب به یکی از مشهورترین فیسلوفان معاصر اختصاص یافته و با عنوان «کانت، انقلاب فرانسه و تعریف جمهوری» به واکاوی اندیشه او در این حوزه میپردازد. در مقاله نهم با عنوان «مورخان فرانسه و بازسازی سنت جمهوری خواهی» یکی از دوران مهم تاریخی 1848-1800 مورد توجه قرار گرفته و مقاله دهم به سراغ یکی دیگر از مولفههای اصلی جمهوری یعنی حق رای همگانی رفته است.
مقاله یازدهم و پایانی کتاب به ماندگاری الگوی سیاسی جمهوری توجه نشان داده است. نویسنده در مورد این مقاله و دلایل ماندگاری جمهوریت مینویسد: «توفیق جمهوری بورژوا لیبرال مستقیما مرهون بلندپروازی بیلافوگزاف خود آن است. آری ممکن است این نظام به شهروندان خود درس فردگرایی خودخواهانه و حرص و آز و بیش از حد بیاموزد؛ اما دیگر این ادعا را هم نمیکند که در هر اوضاع و احوالی، فقط یک خیر عامه ممکن، یک تعادل قوا، یک قانون اساسی عادلانه و یک راهحل ایدهآل برای حل مسائل ما وجود دارد. این رژیم را از چشیدن مزه احکام عام و کلی مصون داشته و به ما آموخته است که تمام راهحل حتی سیاسی باید حاصل توافق، میانجیگری، و سازش باشند. میراث راستین جمهوری بورژوالیبرال بیشتر در فرصتها و مجالهای باز و آزادی است که باقی میگذارد تا دستاوردهای آن.»
قسمتی از کتاب ابداع جمهوری مدرن:
از یک مورخ تاریخ باستان خواستهاند درباره دو وجه باستانی و مدرن مکتب جمهوری خواهی صحبت کند. شاید شگفتآور باشد، اما مسئله اساسی این است که او نمیداند مکتب جمهوری خواهی باستان اصلا چه هست. نظریه سیاسی باستان در اوج خلاقیت خود، یعنی در سدههایی پنجم و چهارم پیش از میلاد به دولت شهرهای جمهوری و مشکلات آنها در تأمین ثبات و آزادی میپردازد. این نظریه رژیمهای پادشاهی موجود را یا به عنوان پس ماندههای دوران گذشته دور تلقی میکند، و یا شکلهای حکومتیای به شمار میآورد که مختص سرزمینهای نیمه بربر پیرامون جهان یونانی است و یا حتی به مثابه پدیدههایی از استبداد شرقی. نظريهی سیاسی باستان فرمانروایی تک نفره را منحصرا فقط در مواردی از لحاظ نظری مشروع میداند که بهترین فرد در رأس قدرت باشد.
حقیقت این است که دولت شهرها همواره در تهدید خطر خودکامگی به سر میبردند؛ خودکامگی قطع نظر از چگونگی رفتار واقعی فرمانروا، طبق تعریف سلطهای نامشروع بود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.