آیین تدفین
درباره نویسنده هانا کنت:
هانا کنت (Hannah Kent) نویسنده کتاب آیین تدفین، اهل استرالیا و متولد سال 1985 است.
درباره کتاب آیین تدفین:
بوک لیست: «به ندرت تاریکی و آب و هوای شدید یک کشور به این زیبایی ارائه شده است. سختی منظره و سبک زندگی ایسلند قرن نوزدهم، با خانه‌های چمن نمناک و منابع غذایی ناچیز، به جزییات جزییات دلخراش و تراژدی زندگی آگنس است. استعداد.»
پابلیشرز ویکلی: «به عمق تاریخ اسکاندیناوی می‌پردازد، بدون در نظر گرفتن موضوعات داستان سرایی، گناه، و سکوت… کنت به آرامی تحقیقات چشمگیر خود را به کار می‌گیرد… در حالی که به این شخصیت‌های تاریخی جان می‌دهد و به داستان‌های آنها تعلیق می‌بخشد.»
خواننده گودریدز: «به ندرت رمان اولی‌ای به این پختگی، زیبایی و گیرایی می‌توان پیدا کرد. خانمان‌سوزی زمستان‌های خشن ایسلند را در تک‌تک استخوان‌هایم حس کردم. توصیفات فراموش‌نشدنی‌ای داشت. احساس یاس و ترس آنچنان عمیق بود که تقریبا چندبار نفسم را بند آورد. این رمان آنقدر برایم گیرا بود که از هر حواس‌پرتی که باعث مکث در مطالعه‌ام می‌شد بیزار بودم. هانا کنت ورود خود به دنیای ادبیات را با یک جواهر اعلام کرده. جواهر بودن آن از صفحه اول تا آخر آن مشهود است. خیره‌کننده!»
قسمتی از کتاب آیین تدفین:
نایب کشیش تورواردور یونسون در مزرعهی کوچک چسبیده به کلیسای بریدا بولستادور سنگهای کف اجاق را تعویض میکرد که شنید پدرش در آستانه‌ی در گلو را صاف کرد.
«توتی، یک پیک از کوامور بیرون ایستاده است و با توکار دارد.»
«با من؟» به خاطر تعجبی که کرده بود یکی از سنگها از دستش لغزید سنگ به فاصله‌ی کمی از پایش روی زمین خشتی افتاد. کشیش یون با رنجش لبهایش را به هم فشرد و سرش را زیر چارچوب در خم کرد و توتی را به ملایمت از سرراه کنار زد.
«بله، با تو. منتظر است.»
پیک خدمتکاری بود که پالتویی مندرس به تن داشت. قبل از اینکه صحبت کند طولانی به توتی نگاه کرد «کشیش تورواردوریونسون؟»
«خودم هستم. درود. خب من در واقع نایب کشیش هستم.»
خدمتکار شانه بالا برد. «برایتان نامه‌ای از دادستان محترم بخش جناب بیورن بلوندال آورده‌ام.» تکه کاغذ کوچکی از داخل پالتویش درآورد و به توتی داد. «دستور دارم همین جا منتظر بمانم تا آن را بخوانید.»
نامه به خاطر جای گرفتن در داخل لباس‌های خدمتکار گرم و مرطوب شده بود. توتی مهرومومش را شکست و وقتی متوجه شد همان روز نوشته شده است روی کنده‌ی بیرون درگاه نشست و شروع به خواندن کرد.
نقد و بررسی‌ها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.