آینده تاریخ است
درباره نویسنده ماشا گسن:
ماشا گسن (Masha Gessen) نویسنده کتاب آینده تاریخ است، متولد 1967، روزنامه نگار، نویسنده، مترجم و فعال روسی – آمریکایی است که منتقد صریح رئیس جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین و رئیس جمهور سابق ایالات متحده، دونالد ترامپ بوده است. او کتابی با عنوان «مرد بیچهره: ظهور باورنکردنی ولادیمیر پوتین» را در کارنامه دارد. او جوایز مختلف و عضویت افتخاری بنیاد گوگنهایم و بنیاد کارنگی را هم در کارنامه خود ثبت کرده و نوشتههایش در مجلاتی چون نیویورک تایمز، نقد کتاب نیویورک،نیویورکر، اسلیت و ونیتیفر منتشر شدهاند. او سالها در مسکو زندگی میکرد اما چندسالی است مقیم نیویورک شده است. او در سالهای کودکی چون والدیناش معتقد بودند رژیم کمونیستی شوروی همیشه ماندگار است، ناچار به ترک کشور شد.
درباره کتاب آینده تاریخ است:
ماشا گسن میگوید: درباره روسیه داستانهای زیادی شنیده و خودش هم چند داستان نوشته است. او میگوید سرکوب، جنگ و حتی بازگشت به همان رفتارهای قبلی در صحنه جهانی، چیزهایی هستند که در کشورش رخ داده و میخواهد داستانشان را بیان کند. اما علاوه بر اتفاقات رخداده، قصد آن را دارد که درباره اتفاقاتی هم که رخ ندادهاند، داستان بگوید. گسن میگوید داستانهای عامهپسند درباره روسیه دو گونهاند؛ کتابهایی که درباره قدرتمندانی مثل استالین، تزارها و پوتین هستند و کتابهای دیگری که درباره مردم عادی و زندگیشان هستند. او کتابهای هر دو نوع را خوانده و در هر دو گونه قلم زده است.
کتاب «آینده تاریخ است» با زوال رژیم کمونیستی شوروی شروع میشود و بر کسانی تمرکز دارد که پایان کار شوروی از نخستین خاطرههای شکلگیری شخصیتشان بوده است. به اینترتیب، داستان کتاب پیشرو، ۷ شخصیت اصلی دارد؛ ژانّا متولد ۱۹۴۸، ماشا متولد ۱۹۴۸، سِریوژا متولد ۱۹۸۲، لیوشا متولد ۱۹۸۵، مارینا آروتیونیان (روانکاو)، لف گودکف (جامعهشناس) و آلکساندر دوگین (فیلسوف و فعال سیاسی). لیوشا، ماشا، سریوژا و ژانا چهارجوانی هستند که از شهرها، خانوادهها و در واقع دنیاهای متفاوتی در شوروی به مسکو آمدهاند. داستان اینآدمها در نقطهای به هم گره میخورد و …
کتاب «آینده تاریخ است» ۶ بخش اصلی با عناوین «زاده شوروی»، «انقلاب»، «رشتهشدن پنبهها»، «رستاخیز مردگان»، «اعتراض» و «سرکوب» دارد و قصه روسیه را طی ۳۰ سال گذشته روایت میکند.
قسمتی از کتاب آینده تاریخ است:
از آن به بعد، یکی از آن مجریها خبرنگاری را کنار گذاشته و شغل سنتی ناراضیان، یعنی آتشبانی را انتخاب کرده بود. دیگری به اوکراین رفته و برنامه خودش را آنجا راه انداخته بود، ولی بقیه در دنیای تلویزیونی که در کنترل کامل دولت بود جایی برای خود یافته بودند. برخی از آنها با شور و شوق برای پوتین تبلیغ میکردند، در حالیکه دیگران خود را به مسائل فرهنگی و اجتماعی بیخطر محدود کرده بودند. شهرداری خط مونوریلی تا برج تلویزیون کشیده بود. و سِرژیوا آن اعتراض را فراموش کرد. اگر کسی روز قبل از اینکه به میدان بونوتنایا برود از او میپرسید آیا هرگز در اعتراضی شرکت کرده است یا خیر، با اطمینان میگفت که شرکت نکرده است. در واقع میگفت تا چندماه قبل که نخستین بار از پرونده ماکاروف باخبر شد، هیچ مشکلی با رژیم نداشته است.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.