آموزشوپرورش و قدرت
درباره نویسنده مایکل دبلیو. اپل:
مایکل دبلیو اپل (Michael W. Apple) نویسنده کتاب آموزشوپرورش و قدرت، استاد برنامه درسی و آموزش و مطالعات سیاست آموزشی جان باسکام در دانشگاه ویسکانسین، مدیسون است.
درباره کتاب آموزشوپرورش و قدرت:
قصدم این بود که کتاب حاضر نمونهای باشد از برخی وظایف یک متفکر اکتیویست انتقادی در آموزش و پرورش که به تفصیل در بحرانهای جهانی، عدالت اجتماعی، و آموزش و پرورش درباره آنها بحث کردهام. این کتاب شهادت میدهد به منفیت، تناقضها، و فضاها برای کنشهای احتمالی را بررسی میکند، و انواع سنتهای انتقادی را زنده نگه میدارد، بسط میدهد، و از آنها انتقاد میکند. این کتاب، همچنین، عمیق به جنبشهای پیشرو متصل است. بدین ترتیب، موضعش این است که زندگی در بالکن به عنوان یک ناظر صرف تعارضها و نزاعهایی که در پایین جریان دارند، دقیقا اتخاذ موضعی است غلط در زمان بحران.
این نکته آخر مهم است. و نیازمند به کارگیری تحلیل انتقادی جدی درباره برنامه درسی و آموزشی، و درباره آموزش و پرورش درون و بیرون از مدارس. در واقع، این کار نه فقط ضرورتی سیاسی بلکه ضرورتی معرفت شناختی نیز هست.
قسمتی از کتاب آموزشوپرورش و قدرت:
اثر جانبی دوم تقريبا نقطه مقابل تأكید بیش از اندازه بر قدرت مدرسه است. براساس این موضع بدبینانهتر، از آنجا که مدارس به طور کامل در این چارچوب بزرگتر ادغام شدهاند و از آنجا که به نظر میرسد، به خصوص در دوران بحران، اساسا منعکس کننده نیاز جامعه هستند، پس میتوان آنها را نادیده گرفت. با فعالیت در آنها هیچ چیز ارزشمندی نصیبمان نمیشود چون سازمانهایی هستند که از بنیان توسط سایر عوامل تعیین شدهاند. معتقدم که هر دوی این تأثیرهای جانبی میتوانند پیامدهایی منفی به همراه داشته باشند.
به هنگام طرح بحثهای مختلف در کتاب حاضر باید مراقب این تأثیرهای جانبی باشیم. پس در دریافت خود من از این مسئله این دو احتیاط رعایت شده است: درک اینکه شناخت مدارس و اقدام کردن درباره آنها کافی نیست، اما دانستن این نکته و نادیده گرفتن آنها هم کاری مطلقا خطا است. چنین کاری نتیجه تحلیلی نادرست و از نظر سیاسی گمراه کننده است. استدلال من این است که در واقع نظام آموزشی، دقیقا به دلیل همین قرار داشتن در مجموعهای گستردهتر از روابط اجتماعی میتواند حوزه مهمی را شکل دهد که از دل آن کنش جدی برآید.
در این بخش از فصل مقدماتی کتاب گاه چارهای ندارم جز بیان سخنانی کلی، و عبور سریع از روی مسائلی که در مطالعات اقتصادی و فرهنگی ساختارمحور مدارس، مباحثی جدی و مجادله برانگیزند. چگونه میتوان یک دهه کار خود و تلاشهای سایرین را خلاصه کرد، درحالی که طی این سالها پیچیدهتر و پیچیدهتر شدهاند؟ چطور میتوان رد پای رشد سریع آرای انتقادی درباره آنچه را مدارس انجام میدهند دنبال کرد بیآنکه همزمان نشان داد این ایدهها خود چگونه از بنیان تحت تأثیر کردار سیاسی ما و بحثهای پرحرارت رایج این روزها در جمعهای چپ درباره رابطه میان فرهنگ و شیوه تولید قرارگرفتهاند؟ واضح است که در اینجا نمیتوان به تمام این کارها رسید. به همین دلیل سه راه را برای حل این مشکل برگزیدهام.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.