آقای دراگون (کاوشگریهای بازرس چالیس)
درباره نویسنده گری دیشر:
گری دیشر (Garry Disher) نویسنده کتاب آقای دراگون، (متولد 15 اوت 1949، در شهر شرکتی بورا، استرالیای جنوبی) نویسنده استرالیایی داستان جنایی و ادبیات کودکان است.
آثاری که او در ژانر جنایی پدید آورده در سه گروه می گنجد: الف – ماجراهای ویات ب – ماجراهای چالیس ج – رمان های مستقل.
ماجراهای ویات (پرسوناژی که اسم کوچک ندارد) شرح رویدادهایی است که برای سارقی حرفهای پیش میآید. گری دیشر این آثار را با الهام از رمانهای نوآر آمریکایی دههی ۱۹۶۰ پدید آورده است. نخستین روایت از ماجراهای ویات ضربهی متقابل (۱۹۹۲) بود و هشتمین و آخرینش تا زمان حاضر، گرما (۲۰۱۵)ست. هفتمین رمان از این مجموعه، وبات (۲۰۱۰)، جایزهی ند کلی در ادبیات پلیسی» را برای آفرینندهاش به ارمغان آورد.
ماجراهای بازرس هال چالیس و دستیارش، گروهبان الن دستری، که در ۱۹۹۹ با رمان آقای دراگون پا به عرصهی وجود گذاشت، ارزنده ترین آثار دیشر به حساب میآیند و به برکتشان او به اعتبار و موفقیت و شهرت بین المللی دست یافته است. با آقای دراگون جایزهی «ادبیات جنایی آلمان» نصیب دیشر شد. زنجیرهی شواهد (۲۰۰۷) موفق به کسب جایزهی سالیانهی ادبیات پلیسی استرالیا شد.
درباره کتاب آقای دراگون:
نویسنده استرالیایی دیشر یک داستان پلیسی هوشمندانه و قوی را ارائه میدهد که اولین کتاب از سری چالیس است. قاتل زنجیرهای که زنان جوان را در امتداد بزرگراه منزوی شبه جزیره قدیمی هدف قرار میدهد، بازرس کارآگاه هال چالیس و کارکنانش را گیج کرده است. چالیس که خود ساکن شبهجزیره است، همانطور که محلیها کاما خوابآلود زمین را به دریای جنوب شرقی ملبورن میگویند، زندگی انفرادی دارد. به زودی متوجه می شویم که همسرش آنجلا هفت سال گذشته را به خاطر توطئه با معشوقش برای قتل او در زندان گذرانده است.
چالیس با نام مستعار “مرد اژدها” در اوقات فراغت خود با وسواس یک هواپیمای قدیمی به نام Dragon Rapide را بازسازی میکند. در واقع، با ملاقات با دیگر افسران پلیس، مشخص میشود که آنها به اندازه جنایتکارانی که به دنبال آن هستند، جالب و پیچیده و از نظر اخلاقی مبهم هستند. به عنوان مثال، پم مورفی، یک پاسبان جوان ایده آلیست است که پس از یک تصادف اتومبیل و یک حمله عصبی بهبود مییابد، و گروهبان کیس ون آلفن به قفسه شواهد برای یافتن کوکائین حمله میکند، که او آن را با رابطه جنسی مبادله میکند. طرفداران رمان نویسان جنایی سرسخت و در عین حال مغزی مانند ایان رانکین و جک هاروی باید بسیار خشنود باشند.
قسمتی از کتاب آقای دراگون:
کارآگاه هال چالیس در تشتی ایستاده بود و دوش میگرفت. با آنکه صرفه جویی کرده بود اما باز هم تشت سرریز شده بود. خود را با حوله خشک کرد، لباس پوشید و در حینی که ظرف اسپرسو روی اجاق آشپزخانه گرم می شد، آب تشت را ریخت توی ماشین لباسشویی با چند دوش دیگر، آب کافی برای یک دور لباس شستن جمع میشد. تازه ۱۹ دسامبر بود اما سطح مخازن آب باران پایین بود و تابستانی طولانی و خشک پیش بینی شده بود. نمی خواست مانند تابستان گذشته دوباره آب بخرد.
قهوه آماده بود. لیوانش را که پر میکرد، نگاهی به تقویم قدیمی انداخت که با سوزن روی دیوار بالای میز نصب شده بود. تقویم را سه سال پیش با سفارش پستی خریده بود، و آن را روی صفحهی ماه مارس نگه داشته بود. هواپیمای قدیمی آن ماه، نمونهای از هویلند دی اچ ۸۴ دراگون بود. همان لحظه صدای زنگ دستگاه توستر بلند شد، چالیس کره و مربا را آورد و سرانجام نان و قهوهاش را برداشت و به تراس چوبی عقب خانه رفت.
نور خورشید از لابهلای شاخ و برگ درختان به او میتابید و خبر از روزی داغ را میداد. تا بن استخوان خسته بود. یک مورد مشکوک به آدم ربایی دو شب پیش در بزرگراه قدیمی شبه جزیره اتفاق افتاده بود و تحقیقات مربوط به…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.