آسمان سرخشب (سهگانهی مسکو 2)
درباره نویسنده سایمن سیبگ مونتیفیوری:
سایمن سیبگ مونتیفیوری (Simon Sebag Montefiore) نویسنده کتاب آسمان سرخشب، (زاده 27 ژوئن 1965) مورخ ، مجری تلویزیونی و نویسنده کتابها و رمانهای تاریخ محبوب بریتانیا است. مونتفيور به عنوان بانكدار، روزنامه نگار در امور خارجي و يك خبرنگار جنگي مشغول به كار بود كه درگيريها را در زمان سقوط اتحاد جماهير شوروي پوشش ميداد.
درباره کتاب آسمان سرخشب:
آسمان سرخ شب رمانی درخشان از نویسنده پرفروش نیویورک تایمز که در تاریکترین دوران جنگ جهانی دوم روایت میشود.
بنیا گلدن که به خاطر جنایتی که مرتکب نشده در زندان شوروی اسیر است، برای مبارزه با نازیها به یک گردان جزایی متشکل از قزاقها و محکومان میپیوندد. او در گروه سواره نظامهای روسی ثبت نام میکند و در یک روز گرم تابستان در ژوئیه 1942، همراه با برادرانش به یک مأموریت انتحاری در پشت خطوط دشمن فرستاده میشوند – اما آیا خائنی در بین آنها وجود دارد؟ تنها چیزی که بنیا واقعا میتواند به آن اعتماد کند اسبش است، و اینکه قرار نیست هیچ رحمی به نیروهای هیتلر داشته باشد.
این داستان حماسی روایتی است از جنگ بنیا در علفزارهای جنوب روسیه و دسیسههای استالین در کرملین، از رابطه پرشور بنیا با یک پرستار ایتالیایی و عاشقانهی دختر استالین با یک خبرنگار جنگی، قصهای پیرامون عشق، شجاعت و بقا؛ جایی که خیانت یک همراه همیشگی است، مرگ فقط یک تپش قلب فاصله دارد، و عشق، هر چند زودگذر، بارقهای است از رستگاری.
قسمتی از کتاب آسمان سرخشب:
«زندانی گولدن بایست!»
بنیا ایستاد، زانوهایش خم میشدند. دو سال قبل بود، زمستان ۱۹۴۰ و سه قاضی داشتند در اتاقی ساده در زندان مخصوص سوخانووكا جمع میشدند. دو مرد چاق با موهای خاکستری رنگ با یونیفرم و پوتین و نفر سوم که بنیانه از طریق روزنامه، بلکه به شخصه میشناخت، مقابل او ایستادند. رفيق هرکول ساتینوف بلند و باریک در یونیفرم استالینکا و پوتینهای بلند، با دماغ عقابی، موهای خاکستری سیاه در شقیقهها، رفیق خوب استالین و عضو هیئت ویژهی حزب کمونیست «پولیتبورو» روی صندلی دست راست نشست. با اینکه بنیا از شناختن چنان اشخاص مقتدری آشفته شده بود، از اینکه استالین او را میشناخت، به خودش افتخار میکرد. اما فکر کرد، چه ابله حال به هم زنی بود در جوانی اش، چه ذهن بیقراری داشت! حالا آرزو میکرد کاش آنها هیچ وقت حتی از وجود او خبردار نشده بودند.
بنیا رئیس جلسه را هم شناخت، یک بولداگ با موهای تراشیده و یک نخ سبیل زیر دماغی سرخ از بافت سنگ خارا در یونیفرم نظامی. واسیلی اولریش، قاضی مورد اطمینان استالين.
قاضی با صدایی یکنواخت گفت: «من وی. اس. اولریش، در مقام ریاست…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.