آخرین بیوه

آخرین بیوه

درباره نویسنده کارین اسلاتر:

کارین اسلاتر (Karin Slaughter) نویسنده کتاب آخرین بیوه، (متولد 6 ژانویه 1971) یک نویسنده جنایی آمریکایی است. او 21 رمان نوشته است که بیش از 40 میلیون نسخه فروخته و در 120 کشور منتشر شده است. اولین رمان او، کوربین (2001)، به 27 زبان منتشر شد و در فهرست نهایی جایزه خنجر انجمن نویسندگان جنایی برای «بهترین اولین فیلم هیجان انگیز» سال 2001 قرار گرفت. اسلتر همچنین برنده جایزه CWA Ian Fleming Steel Dagger در سال 2015 برای رمان شهر پلیسی خود شد.رمان 2018 او، Pieces of Her، در یک مجموعه تلویزیونی هشت قسمتی به همین نام اقتباس شد که در مارس 2022 در نتفلیکس منتشر شد.

درباره کتاب آخرین بیوه:

واشنگتن پست: «در جورجیا هیچ لحظه کسل کننده‌ای با کارین اسلتر در غوغای ادبی وجود ندارد.»

لایبرری جورنال: «با یک طرح خوب نوشته شده، جذاب و پایانی جذاب، مطمئناً خوانندگان را تا دیروقت بیدار نگه می‌دارد.»

بوک لیست: «با شخصیت‌های آشنا، که در اینجا بیشتر توسعه یافته‌اند، و طرحی به موقع و جذاب، جدیدترین اثر اسلاتر رو به رشد طرفداران او را مجذوب خود خواهد کرد. پیشینه پرتقاضا: فیلم‌های هیجان‌انگیز اسلاتر به پرفروش‌ترین فیلم‌های تقریباً خودکار تبدیل شده‌اند و این یکی از بهترین‌های اوست.»

پابلیشرز ویکلی: «شخصیت‌های زنده و ریسک‌هایی که به سرعت در حال افزایش هستند، طرح پرخاش‌کننده و آدرنالین را تکمیل می‌کنند. در این مسیر، اسلاتر موضوعاتی مانند زن ستیزی، ناسیونالیسم سفیدپوستان و سیاسی شدن اجرای قانون را بررسی می‌کند. طرفداران تریلر این مدخل عاطفی و لذت بخش را خواهند بلعید.»

قسمتی از کتاب آخرین بیوه:

میشل اسپیوی با قدم‌های سریع به انتهای فروشگاه رفت، عصبی و بی قرار در جستجوی دخترش تک تک راهروهای فروشگاه را گشت، افکار ترسناک همچون حلقه ای مغزش را دوره کرده بود چطور گذاشتم از جلوی چشم هام دور بشه… من مادر افتضاحی ام… حتماً یه کودک آزار یا یه قاچاقچی انسان بچه ام رو دزدیده….باید حراست فروشگاه رو خبر کنم یا به پلیس زنگ بزنم یا…

اشلى.

میشل چنان ناگهانی ایستاد که صدای کشیده شدن کفشش روی زمین بلند شد. نفس نفس میزد سعی کرد به زور ضربان قلبش را به حالت طبیعی برگرداند. ظاهراً قرار نبود دخترش به بردگی برده شود. اشلی در غرفه‌ی لوازم آرایشی و بهداشتی ایستاده بود و نمونه رایگان لوازم و وسایل آرایشی امتحان می‌کرد. با از بین رفتن وحشت کم کم آرامش در وجودش رخنه کرد.

دختر یازده ساله‌اش.

در غرفه‌ی لوازم بهداشتی بود.

آن هم بعد از این که به اشلی گفته بودند تحت هیچ شرایطی نمی‌تواند تا قبل از…