چشمک
راس فقط میخواهد عادی باشد. دوست ندارد موهایش بریزند یا یک کلاه عجیب سرش کند یا با مثلاً رفقایی سروکله بزند که نمیدانند با «بچه سرطانیه» چطور برخورد کنند. اما از آنجایی که دکترها نوعی سرطان نادر چشم را در او تشخیص دادهاند، دیگر همرنگ جماعت شدن کار سادهای نیست. اما این تنها مشکل راس نیست، به جز کنارآمدن با بیماری و عادت کردنش به جلسات پرتودرمانی، ناچار است با نگاه هممدرسهایهایش کنار بیاید. اوضاع هر روز بد و بدتر میشود اما راس به نقاشی و موسیقی پناه میبرد. مثل شخصیت داستانهای مصورش، خُفخوک، خودش را ابرقهرمانی میبیند که با همکلاسیهای قلدر یا پمادهای چسبونکی میجنگد تا روحیهاش را حفظ کند. دوستان جدیدی پیدا میکند و جلسات درمانیاش را با موفقیت به پایان میرساند.
نويسنده/نويسندگان | |
---|---|
مترجم | |
تصویرگر | |
نوع جلد | شمیز |
قطع | وزیری |
نوبت چاپ | |
سال چاپ | 1400 |
تعداد صفحات | 283 |
زبان | |
موضوع | |
شابک | 9786004629799 |
وزن | 226 |
جنس کاغذ | |
گروه سنی |
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.