ما همه چیز میخواهیم
درباره نویسنده نانی بالسترینی:
نانی بالسترینی نویسنده کتاب ما همه چیز میخواهیم (زاده 1935 وفات 19 مه 2019 رم)، شاعر تجربهگرا و فرمالیست، نویسنده مارکسیست و هنرمند آوانگارد سیاسی ایتالیایی است. بالسترینی ۱۹۳۵ در میلان به دنیا آمد و همراه با کسانی چون اومبرتو اکو، عضو گروه آوانگارد سرشناس «Gruppo 63» بود. او اشعار و رمانهای زیادی منتشر کرده است.
بالسترینی یک مارکسیست اتونومیست هم بود و در «سالهای سرخ» ایتالیا، دهههای ۶۰ و ۷۰، به یکی از صداهای جنبش کارگری متحد با زنان و دانشجویان بدل شد. به همین دلیل هم در «سالهای سرب»، یعنی از ۱۹۷۹ تا اواخر دهه ۸۰، به عضویت در یک گروه مسلح و تلاش برای سرنگونی دولت متهم شد.
بالسترینی مخفی شد و همچون آنتونیو نگری، فیلسوف سرشناس ایتالیایی و برخی دیگر از چپگرایان مبارز با استفاده از قانون معروف به «دکترین میتران» به فرانسه پناهنده شد. او بعدتر به دلیل فقدان هر مدرکی تبرئه شد. بالسترینی بعد از بازگشت به کشورش در رم مجله فرهنگی ماهیانه آلفابتا را همراه با اومبرتو اکو و دیگران منتشر میکرد. او تا آخرین روز زندگیاش در این شهر ماند.
درباره کتاب ما همه چیز میخواهیم:
رمان انفجاری از انقلاب 1969 ایتالیا توسط رمان نویس برجسته ایتالیایی.
سال 1969 بود و درجه حرارت در سراسر کارخانههای شمال در حال افزایش بود زیرا کارگران خواستار دستمزد و شرایط بهتر بودند. به زودی نارضایتی از آنچه “پاییز داغ” ایتالیا معروف شد فوران میکند.
یک کارگر جوان از جنوب فقیر به کارخانه Fiat’s Mirafiori در تورین میرسد. جایی که رنگ چهره تیره او از چهارده ساعت کاری در گرمای شدید صنعتی شروع به کمرنگ شدن میکند. او اغلب دیر به کار میرود، و وقتی پول کم میشود خون خود را میفروشد. او انگشت خرد شده را جعل میکند. تا مرخصی استعلاجی را بدست آورد. روسای او سعی میکنند از دستمزد وی دریغ کنند. راوی بدبین و خشک فکر ما به خواست آنها خم نمیشود. او به آنها میگوید: “من همه چیز را میخواهم. هر آنچه به من بدهکار است.” “هیچ چیز بیشتر و نه چیزی کمتر، زیرا شما سربهسر من نمیگذارید.”
قسمتی از کتاب ما همه چیز میخواهیم:
ده یا پونزده سال میشد که مداخله کاسا، صنایع جدید، در جنوب شروع شده بود. طبق این پروژه نواحی روستایی باید صنعتی میشد. به راهپیماییها که میرفتی میگفتند برای پیشرفت جنوب باید کار کنید. برای به دست آوردن کرامت انسانی تازه باید تولید کنید. میگفتند که به یه جنوب با شکل و شمایل تازه، توسعه یافته، نون واسه همه، کار واسه همه و کلا از این حرفها احتیاج داریم. دموکراتهای مسیحی این حرفها رو میزدند، «حزب کمونیست» این حرفها رو میزد، همهشون این حرفها رو میزدند.
به جاش این پروژه چراغ سبزی بود واسه مهاجرت؛ علامتی بود که همه به طرف کارخونههای شمال هجوم ببرند. چون در شمال ایتالیا و اروپا کارخونهها آماده بودند که اون همه آدم رو جذب کنند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.