سیگار و سیاست
درباره نویسنده سارا میلاو:
سارا میلاو (Sarah Milov) نویسنده کتاب سیگار و سیاست؛ استادیار تاریخ در دانشگاه ویرجینیا است. او که یکی از اعضای سابق بنیاد علوم انسانی ویرجینیا بود، در مورد صنعت تنباکو، ظهور سیگارهای الکترونیکی و مبارزه مردمی برای مبارزه با تغییرات آب و هوایی نوشته است.
درباره کتاب سیگار و سیاست:
تاثیر صنعت دخانیات در زمینههای علوم و سیاست در ایالات متحده آمریکا موضوعیست که تاکنون محققان و مورخان زیادی دربارهی آن نوشتهاند اما تمایز کتاب سیگار و سیاست بر سایر آثار این است که سارا میلاو با مهارت زیادی به جنبههای سیاسی و اجتماعی نفوذ صنعت دخانیات از دریچهی واحد میپردازد. این اثر روایت جذابی به شمار میآید که نقش محوری صنعت دخانیات در شعور سیاسی و اجتماعی مردم را بررسی میکند.
کتاب سیگار و سیاست که به عنوان کتاب سال نشریه «Smithsonian» نیز برگزیده شده، صنعت دخانیات را از ابتدای شکلگیری شرح میدهد که این کار برخلاف بسیاری از کتابهای رایج در حوزهی تاریخ سیاسی بوده و ابتکاری نو محسوب میشود. میلاو با استناد به مدارک موجود نشان میدهد که صنعت دخانیات بر خلاف نظر عموم مردم شکستناپذیر نیست و حتی بسیار آسیبپذیر بوده و چالشهای گوناگونی بر آن اثر گذاشته است.
شروع کتاب از اوایل قرن بیستم است، زمانی که که سیگار هنوز در جامعه آمریکا محبوب نبود و بیشتر علاقهمندان به دخانیات، توتون میجویدند. چند سال پیش از شروع جنگ جهانی اول، سیگار کمکم در جامعهی آمریکا مرسوم شد به نحوی که میلاو اذعان دارد درتمام قرن بیستم سیگار نقش مهمی در نهادهای سیاسی آمریکا داشت.
ارتباط میان سیاستمداران، تولیدکنندگان سیگار، توتونکاران و… در کتاب سیگار و سیاست به خوبی بررسی شده و به نقش هر یک در سیاستگذاریهای حوزهی دخانیات پرداخته شده است. میلاو در این اثر تاریخی سیاسی از تلاشهای ناموفق برای منع سیگار سخن گفته و افرادی را که سیگار نمیکشند نیرویی سیاسی معرفی میکند که همیشه بر ضد فراگیری سیگار تلاش و مبارزه میکردند.
سارا میلاو بر اساس تحقیقات جامع، نشان میدهد که چگونه سیگار هم به عنوان یک محصول و هم به عنوان یک ایده، در ساختن و تخریب نهادهای سیاسی و تفکر حقوقی آمریکا در قرن بیستم نقش اساسی داشته است. این کتاب بیان میکند که چگونه نمایندگان سیاست داخلی و خارجی مردم را به سیگار کشیدن در داخل و خارج از کشور تشویق میکنند، چگونه غیرسیگاریها به عنوان صدایی قدرتمند ظاهر میشوند و ایدههای شهروندی و فضای عمومی را بازسازی میکنند و چگونه گذشته آمریکا بدون درک نقش سیگار در آن قابل توصیف نیست. علاوه بر این که میلاوف تاریخ هیجانانگیز و اغلب غیرمنتظره را شرح میدهد، ما را با گروهی شگفتانگیز از شخصیتها آشنا میکند. جمع کردن تمام ویژگیهای مذکور در یک کتاب، گواهی بر مهارت قلم میلاو است.
قسمتی از کتاب سیگار و سیاست:
مصرف سرانهی سیگار طی سالهای ۱۹۵۰ روند افزایشی به خود گرفت. با وجود گزارشهای متعدد، در احساس خطر آمریکاییها از سیگار تغییر آنی ایجاد نشد. از سال ۱۹۵۴ تا سال ۱۹۶۲، نظرسنجیهای گالوپ نشان میداد درصد آمریکاییهایی که باور داشتند سیگار سبب سرطان ریه و امراض قلبی میشود فقط پنج درصد رشد کرده و از ۴۲ درصد به ۴۷ درصد رسیده بود. اعتبار این دستاورد مشکوک به حساب تولیدکنندگان سیگار میرفت. پل هان، مدیر شرکت دخانیات آمریکا بر این باور بود که تولیدکنندگان سیگار باید یکصدا شوند و برنامهی اقدامی طراحی کنند که با نگرانیهای دانشمندان دربارهی تاثیر صنعت دخانیات بر سلامت متناسب باشد.
مسئولان دخانیات طی گردهمایی در هتل پلازای شهر نیویورک در دسامبر ۱۹۵۳، توافق کردند استفادهی ابزاری از موضوع سلامت را علیه شرکتهای رقیب کنار بگذارند. در عوض، بر سر اقدام جمعی توافق کردند. آنان به کمک حقوقدانان و کارگزاران روابط عمومی در هیلاندنولتون راهبردی را برای پیشبرد صنعت دخانیات طی چهار دههی آینده طرح کردند. تولیدکنندگان سیگار هم پس از لفاظی شروع به تشکیک در یافتههای علمی کردند. این تولیدکنندگان یافتههای تحقیقاتی صنعت دخانیات را در مقابل یافتههای علمی قرار میدادند و سپس با ارجاع به مطالعات خود، اصل علم را زیر سوال میبردند. نمایندگان شرکتها با تقلید از ادبیات علم، حقیقت را مخدوش میکردند.
بدینمنظور، خواهان قطعیت بیشتر در نتایج تحقیقات و اثبات رابطهی عِلّی بین سیگار و بیماری بودند. کمیتهی تحقیقات صنعتی دخانیات مهمترین ابزار آنان برای این کار بود. از سال ۱۹۵۴ تا ۱۹۹۷، این کمیته حدود ۳۰۰ میلیون دلار صرف پروژههای علمی کرد؛ پروژههایی با موضوع دخانیات و سلامت با هدف جهت اثبات عدم ارتباط بین سیگار و سرطان و پروژههایی که بدون هیچ هدفی پیگیری میشدند. منافع کشاورزی از زمان شکلگیری صنعت دخانیات بخشی از توطئهی این صنعت بود. مسئولان صنعت دخانیات در هتل پلازا تنها نبودند: جک هاتسون نیز در مقام رئیس همکار توتون در آنجا حضور داشت. آنطور که از یادداشتهای مربوط به جلسه برمیآید، تصمیم بر آن شده بود که هاتسون پلِ ارتباطی با دیگر انجمنهای زارعان شود.
او در زمان اصلاحات روزولت این ارتباطات را ایجاد کرده بود. صرفنظر از اینکه زارعان خرد از آن خبر داشتند یا نداشتند، ساختار تامین مالی همکار توتون که بر تولیدکنندگان دخیل در طرح همهپرسی بازاریابی فدرال مالیات اجباری وضع میکرد، سرنوشت همهی توتونکاران را به طرحهای غولهای دخانیات گره میزد. این نهاد در ابتدا قرار بود به زارعان کمک کند تا بر نقاط ضعفشان مقابل اغلب تولیدکنندگان سیگار فائق آیند، اما در نهایت به نفع تولیدکنندگان تمام شد. ماحصل دیدار در پلازا فقط قدری تبلیغات بود. در ژانویهی سال ۱۹۵۴، مطلبی با عنوان بیانیهی صریح خطاب به سیگاریها در صدها روزنامه منتشر شد. در این مطلب تبلیغاتی، از سلامت جامعه ابراز نگرانی میشد، اما همزمان برای یک طرح بلندمدت فریبکاری عملی زمینهسازی میکردند.
از سویی دیگر، این بیانیه به خوانندگان این اطمینان را میداد که صنعت دخانیات سلامت مردم را وظیفهی اساسی میداند و وعده میداد با کسانی که وظیفهی حفاظت از سلامت جامعه را بر دوش دارند، همکاری نزدیکی داشته باشد. بر همین اساس بود که کمیتهی پژوهش صنعت دخانیات در قالب کنسرسیوم پژوهشی صنعتمحور تشکیل شد تا به تحقیقات در همهی مراحل مصرف توتون و سلامت کمک کند. اعضای هیئت مدیرهی اولیهی آن متشکل از اشخاص سرشناس در زمینههای پزشکی، علوم پایه و علوم تربیتی بودند. پوشش گستردهی بیانیهی صریح در مطبوعات سبب شد صنعت دخانیات مسئولیتپذیر و روشنبین تلقی شود. در حقیقت، کمیتهی پژوهش صنعت دخانیات نظریهی روبرت پراکتور براساس تحقیقات گمراهکننده را مطرح کرد که هدف آن تردید دربارهی ارتباط عِلّی میان سیگار و بیماری بود.
در انتهای بیانیهی یادشده، فهرستی از حامیان آن ذکر شده بود. طبعا نام کسانی چون روسای شرکتهای سیگارسازی مانند آمریکن توباکو، براون اند ویلیامسون، آر.جی.رینولدز، فیلیپ موریس و پی لوریلارد آورده شده بود. اما نام جی.بی.هاتسون در مقام رئیس همکار توتون نیز به چشم میخورد. هاتسون در طول دورهی مسئولیت خود موفق شده بود وارد حوزهی تجارت کشاورزی شود و حمایت شرکت تعاونی توتونکاران برلی، انجمن توتونکاران مریلند و همچنین نمایندگان تعدادی از انجمنهای انبارداریها را کسب کند. فعالیت سازمانی که در طول دورهی اصلاحات روزولت در نواحی کشت توتون ثبات ایجاد کرد، به توتونکاران نیز این امکان را داد در پروژهی بغرنجسازی و فریبکاری سیاسی، مالی و فرهنگی ایفای نقش کنند. سازمانهای توتونکاری پس از تثبیت درآمد توتونکاران مهارتهای خود را متوجه حمایت از سیگار در برابر شواهد روزافزون مرگبار بودن آن کردند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.