سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری
درباره نویسنده مارتین مکدونا:
مارتین مکدونا (Martin McDonagh) متولد 26 مارس 1970، نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس و فیلمساز ایرلندی – بریتانیایی است. او بهعنوان یکی از مهمترین نمایشنامهنویسانِ زندهٔ ایرلندی شناخته شدهاست.
مکدونا در ۲۶ مارس ۱۹۷۰ در خانوادهای ایرلندی در کمبرولِ لندن به دنیا آمد. پدر و مادرش پس از مدتی او و برادرش را در لندن رها کردند و به شهرستان گلوی در ایرلند بازگشتند. مکدونا در ۱۶سالگی مدرسه را رها کرد و چند سال در جنوب لندن بیکار و سرگردان بود تا اینکه شغل سطح پایینی دست و پا کرد. پس از مدت کوتاهی آن شغل را هم رها کرد تا قلمش را امتحان کند.
شش اثر ابتدایی نمایشی او در واقع دو تریلوژی است که ماجراهای همگیشان در شهرستان گلوی یا اطراف آن میگذرد، جایی که مکدونا تعطیلات کودکیاش را میگذراند.
مارتین مکدونا سهگانهٔ «لینین» را در سال ۱۹۹۵ به سالنهای نمایش ایرلند و لندن فرستاد تا اینکه ملکهٔ زیبایی لینین در فوریهٔ ۱۹۹۶ در گلویِ ایرلند به روی صحنه رفت. سپس در سالنِ «رویال کورت» لندن اجرا شد و منتقدان را به وجد آورد. مکدونا که ۲۷ساله بود توانست پس از شکسپیر دومین کسی باشد که همزمان چهار نمایشنامهاش در سالنهای تئاتر لندن روی صحنه رفتهاست.
درباره کتاب سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری:
سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری یک فیلم در ژانر درام به نویسندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی مارتین مکدونا است. از بازیگران آن میتوان به فرانسیس مکدورمند، وودی هارلسون، سم راکول، جان هاکس، پیتر دینکلیج، ابی کورنیش و لوکاس هجز اشاره کرد. مکدورمند در این فیلم، در نقش مادری ظاهر شدهاست که بعد از مرگ دلخراش دخترش و بعد از ناامید شدن از پیگیریهای قانونی، سه بیلبورد بزرگ نصب میکند تا بتواند توجهات را به اتفاقی که برای دخترش افتاده جلب کند.
سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری در تاریخ ۱۰ نوامبر ۲۰۱۷ در آمریکا و کانادا و در ۱۲ ژانویه ۲۰۱۸ در بریتانیا اکران شد. کمپانی فاکس سرچلایت پیکچرز وظیفه پخش فیلم را برعهده دارد. فیلم با استقبال بسیار خوبی از سوی منتقدین و تماشاگران همراه شد. فیلم نقدهای بسیار مثبتی دریافت کرد و منتقدین قلم داستانی، کارگردانی، تیم بازیگران و موسیقی فیلم را ستودند. سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری به فروشی 158.2 میلیون دلاری در گیشه رسید در حالی که تنها ۱۲ میلیون دلار خرج ساختنش شده بود.
«سه بیلبورد خارج از ابینگ میزوری» سومین فیلم بلند مکدونا بعد از «تجربههای در بروژ» و «هفت روانی» است که موفقیتهای او را در نگاه بینندگان تثبیت و در فصل جوایز هالیوود و سایر جشنوارههای معتبر بینالمللی وارد فاز جدیدی کرد. این فیلم با کلیشههای ذهنی مطلق یا نسبی بودن مفاهیمی مانند حق، عدالت و خیر و شر بازی میکند. نکتهی جالب دربارهی کارهای مکدونا این است که خواندن نمایشنامهها و فیلمنامههای او تجربهای شیرین و کاملاً جدا از تماشای همان کارها روی صحنهی تئاتر یا پردهی سینماست.
سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری در نودمین دوره جوایز اسکار در هفت رشته از جمله بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه غیراقتباسی، بهترین بازیگر نقش اول زن و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد نامزد دریافت جایزه بود که در نهایت تنها دو جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای سم راکول را به خود اختصاص داد. همچنین در هفتاد و پنجمین مراسم گلدن گلوب فیلم در شش رشته نامزد بود که موفق شد ۴ جایزه بهترین بازیگر زن فیلم درام، بهترین بازیگر نقش مکمل مرد فیلم درام، بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم درام را به خود اختصاص دهد. فیلم همچنین در مراسمهایی همچون انجمن بازیگران فیلم و بفتا نیز در چندین رشته نامزد و برنده جایزه شد
قسمتی از کتاب سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری:
ویلوبی: یه چیزی رو میخوام بدونم، میلدرد… چرا ناخن انگشت شست جفری پیر تپل رو سوراخ کردی؟
میلدرد: اوه، همچین چیزی اتفاق نیفتاده. دستش در رفت و ناخنش رو با مته سوراخ کرد. داره میگه من کردم؟ یا مسیح. پس به گمونم فقط شهادت اونه مقابل شهادت من، هان؟ یه جورایی شبیه همهی اون پروندههای تجاوزه که میشنوی. به غیر از اینکه این بار زنه نمیبازه.
ویلوبی: واقعاً قضیهی بردن یا باختن نیست. هست، میلدرد؟ منظورم اینه که فکر میکنی برام فرق میکنه که بین شما دو تا کدوم یکی میبره و کدوم شکست میخوره؟ تو فکر میکنی دندون پزشکا برام مهمن؟ من به دندون پزشکا اهمیتی نمیدم. هیچکس به دندون پزشکا اهمیتی نمیده. چیزی که برام مهمه و میخوام اینه که انقدر تو رو درگیر دادگاه کنم که از کار و زندگی بیفتی و حتی یه پنی هم نداشته باشی که ماه بعد بتونی پول بیلبوردات رو بدی. من این رو میخوام.
میلدرد: یه کم پول کنار گذاشتم…
ویلوبی: چیزی که من شنیدم اینه که مجبور شدی تراکتور شوهر سابقت رو زیر قیمت بفروشی تا بتونی پول حتی این ماه بیلبوردا رو بدی. مگه نه؟ (مکث) راستی چارلی پیر چطوره؟ هنوز با همون کارآموز جوون که توی باغ وحش کار میکرد، رابطه داره؟
میلدرد: اون هنوز با یه جوجه که بوی گند میده رابطه داره. نمیدونم که این قضیه ربطی به باغ وحش داره یا نه. اگرچه امیدوارم اینطور باشه.
ویلوبی: چند سالشه؟نوزده؟ چه انتخاب هوشمندانهای.
میلدرد: به تلاشت ادامه بده، سرکار. به تلاشت ادامه بده.
ویلوبی: یه کسی مثل چارلی که قبلاً پلیس بوده، در مورد بیلبوردای تو چی فکر میکنه؟
میلدرد: پلیس سابق. شوهر کتک زن سابقم. جفتش یکیه فکر کنم، درسته؟
ویلوبی: فقط شهادت توئه در مقابل شهادت اون. (مکث) چارلی نمیدونه، میدونه؟
میلدرد: به اون هیچ ربطی نداره.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.