رولت سرخ
درباره نویسنده دزموند چام:
دزموند چام (Desmond Shum) نویسنده کتاب رولت سرخ، آراء و آثار بتهوون، در شانگهای به دنیا آمده است. او دوران کودکی خود را در هنگ کنگ گذراند و در کالجی در ایالات متحده تحصیل کرد. او بزرگترین پایانهٔ حملونقل هوایی در چین را ساخته و سازندهٔ پروژهٔ عظیم «جنسیس» در پکن است. او دانش آموختهٔ دانشگاه ویسکانسین آمریکا و نیز دانش آموختهٔ دانشگاه علم و تکنولوژی هنگ کنگ است.
درباره کتاب رولت سرخ:
باربارا دمیک: «یک نگاهِ درون کاوانهٔ نادر دربارهٔ نخبگانِ رانت خوارِ چینی که از راه تماس با اعضای دفتر سیاسی حزب کمونیست میلیاردها دلار به جیب زده اند. کتاب روایتگر دنیای رولزرویس ها، جتهای خصوصی و قایقهای تفریحی چندصد میلیون دلاری در چین کمونیست است. نویسنده با جزئیات دقیق نحوهٔ کار حزب کمونیست چین و میلیاردرهایی را که پرورانده شرح میدهد.»
نیویورک تایمز: «رولت سرخ زندگینامهای است که با خواندنش درمیابید رژیم چین اقتصاد خود را چگونه روبراه میکند و چه اتفاقی رخ میدهد اگر بیزینسمنهایش از خطوط قرمز عبور کنند.»
بیل برودر: «روایتی محکم و مهیج… که دولت چین از آن ناخشنود است. دزموند چام در رولت سرخ پشت پردهٔ به اصطلاح «معجزهٔ اقتصادی» چینی را برملا میکند و فساد مالی رهبران حکومت را به تصویر میکشد… شرحی صادقانه و شجاعانه دربارهٔ آنچه که در راهروهای قدرت چین میگذرد. چام همهٔ قواعد را میشکند تا شما بتوانید واقعیت را به چشم خودتان ببینید، و این چیزِ کمی نیست.»
واشینگتن پست: «نگاهی نادر به سبک زندگی لوکس نخبگان چین کمونیست و پرترهای جاندار و زنده.»
اسپکتیتور: «پر از نکات و جزئیات باورنکردنی دربارهٔ نحوهٔ کارکرد رژیم چین، که باعث شده سران حزب کمونیست چین به وحشت بیفتند… روایتی به غایت خواندنی و منحصربه فرد دربارهٔ مخفیترین قدرت جهان.»
اکونومیست: «رژیم چین حق دارد نگران باشد. کتاب از رسواییهای اخیر چین کمونیست پرده برداشته است. رولت سرخ با جزئیات، چگونگی شکلگیری قشر نخبگانِ کمونیست را مبتنی بر رازداری، ترس و پیوندهای خانوادگی شرح میدهد.»
سی ان ان: «کتابی که چین کمونیست نمیخواهد آن را بخوانید.»
قسمتی از کتاب رولت سرخ:
حالا که به گذشته نگاه میکنم، ناپدید شدنِ لی پیینگ، مدیر کل فرودگاه بینالمللی پکن، در ۲۰۰۶ و سپس اعلام رسمیِ دستگیری او به اتهام فساد مالی میبایست زنگهای خطر را برای ما به صدا درمیآورد. این ماجرا نشانهای بود از اینکه نظام کمونیستی چین در صدد تغییرات گستردهای در سیاستهایش است. من این هشدارها و نشانهها را نادیده گرفته بودم، چون به شدت درگیر مشکلات پروژهٔ فرودگاه و عواقب ناشی از دستگیری لی پیینگ بودم. در آن روزها ذهنم فقط درگیر نجات پروژهٔ فرودگاه از نابودی بود.
اما الان برایم روشن شده است که سقوط لی پیینگ هیچ ربطی به عادتِ قماربازیاش و حیفومیل میلیونها دلار پول بیتالمال بر سر میز قمار نداشت. حزب کمونیست چین که از مشاهدهٔ گرایشاتِ لیبرالی و آزادیخواهانهٔ همکاران سرمایهدارم مات و مبهوت شده بود، از اواسط دههٔ ۲۰۰۰ به طرف تضعیفِ طبقهٔ پولدار، ریشهکنیِ جامعهٔ مدنیای که ما بذرش را کاشته بودیم و تحکیم دوبارهٔ نظارتِ ایدئولوژیک و اقتصادیِ حزب بر جامعه حرکت کرد. حزب در راستای همین تلاشها درصدد برآمد که بخش دولتیِ اقتصاد را، به بهای تضعیف بخش خصوصیِ اقتصاد، تقویت کند.
پس از دستگیری لی پیینگ، نظام فرد دیگری را به عنوان مدیرکلِ جدید فرودگاه پکن معرفی و منصوب کرد. زمانیکه پیینگ مدیر بود، همهٔ تصمیمات را خودش میگرفت. موقعی که او دستوری میداد، همهٔ زیردستانش از آن تبعیت میکردند. البته مجبور میشد گاهی فریاد بزند، تهدید کند، مجاب کند، اما در هر حال کار انجام میشد. فردی که جانشین لی پیینگ شد، مخلوق یک سیستم تازه بود. حالا همه چیز بروکراتیزه شده و حکومتِ تکنفره جای خود را به تصمیمگیری اشتراکی داده بود.
ما قبلاً با یک مدیرکل طرف بودیم اما حالا با مجموعهٔ زیردستانش باید سروکله میزدیم. آنها به ما گفتند که کمیتههایی برای بررسی کارمان تشکیل شده و ما باید مجوزهای لازم را از این کمیتهها بگیریم. ما در پروژهمان دو شریک داشتیم: فرودگاه و منطقهٔ شونئی. خوشبختانه به خاطر کمکی که به جراحیِ قلبِ رئیس منطقهٔ شونئی کرده بودم، هیچ مشکلی با این شریک کاریام نداشتم اما روزبروز گرفتاریهایم با آنیکی شریکم، فرودگاه، بیشتر میشد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.