روزی روزگاری آناتولی
درباره نویسنده احمد امید:
احمد امید، زاده ی 12 جولای 1960، نویسنده ای اهل ترکیه است. او بیشتر به خاطر رمان های جنایی خود شناخته می شود. امید در سال 1979 به استانبول رفت و در دانشگاه مرمره مشغول تحصیل شد. او در همین دانشگاه با همسر آینده اش آشنا شد و در سال 1981 با او ازدواج کرد. امید در سال 1985 با استفاده از یک بورس، به مسکو رفت و در آکادمی روسیه در رشته ی علوم اجتماعی تحصیل کرد. احمد امید نوشتن شعر را در زمان اقامتش در مسکو آغاز نمود.
درباره کتاب روزی روزگاری آناتولی:
داستانهای این کتاب هرکدام به شکل روایتگونه با سبکی تازه رویدادهای پلیسی را بیان میکند. داستانهایی چند لایه که در آن میتوان رد پای عشق، انتقام، جنایت، خیانت، جنون و … را دید. با تمام تازگی در داستان فرم کار به شکل کلاسیک بیان میشود و حس قصهخواندن را در مخاطب خود ارضا میکند. پایان بندیهای خوب داستانها نیز میتواند از نکات مثبت این کتاب باشد که هم سعی در غافلگیری مخاطبانش دارد و هم سعی در به چالش کشیدن آنها…
قسمتی از کتاب روزی روزگاری آناتولی:
عایشه وقتی وارد شد بار درحال بسته شدن بود. نورهای خفیف دیگر پژمرده بود و دیوارهای بار را در سایه فرو افکنده بود. در آن تاریکی با اینکه تشخیص پوسترهای روی دیوار که به پنجرههای عظیمی شبیه بودند تقریباً غیرممکن بود، از آنجا که هر گوشهوکنار بار را به خاطر سپرده بود بهخوبی میدانست که هماکنون از جلوی پوستر «مایلز دیویس۹» میگذرد.
هرچند اگر ملودی آهنگ «So What» آرامی به گوشش نمیخورد اصلاً نه رمق به خاطر آوردن این آهنگساز سیاهپوست را داشت و نه پوستر بزرگش را بر روی دیوار به خاطر میآورد. تأثیر مشروبها نبود – دیگر الکل مثل قبل رویش تأثیر نمیگذاشت- تأثیر خاطراتی بود که از لحظهی ورودش به این بار به او هجوم آورده بودند. هیجانی که تمام بدنش را فرا گرفته بود، شوری که همچون قلبی دیگر در سینهاش میتپید، امیدی که هیچگاه نتوانسته بود کشتنش را یاد بگیرد… آری، هنوز امیدش را از دست نداده بود.
سام –
نگاهی متفاوت به مقوله ی عشق، جنایت و حسرت