رها میکنم
فیلیپ کلودل متولد ۱۹۶۲ در فرانسه است که علاوه بر تدریس ادبیات و مردم‌شناسی در دانشگاه، حضوری فعال در رمان‌نویسی و فیلم‌سازی هم دارد. او در مصاحبه‌ای ابراز داشته که نوشتن را در ۱۰ سالگی و تحت تاثیر رمان سفر به انتهای شب، نوشته‌ی سلین آغاز کرده، اما به طور حرفه‌ای از سال ۱۹۹۹ پا به دنیای نویسندگی گذاشته است. کلودل نزدیک به ۴۰ اثر دارد که در دنیا به زبان‌های مختلف در اختیار علاقمندان قرار گرفته است. جان‌های خاکستری، نوه‌ی آقای لین، گزارش برودک، درخت سرزمین تراجا و مجمع‌الجزایر سگ از جمله معروف‌ترین آثار اوست که جایزه‌هایی چون رنودو، گنکور دبیرستانی‌ها، کتابفروشان کبکی و خوانندگان کتاب‌های جیبی را تا به حال از آن خود کرده است. طی دو دهه فعالیت حرفه‌ای، فیلیپ کلودل مسئولیت و منصب‌های متفاوتی داشته که عضویت در آکادمی‌گنکور و آکادمی‌سلطنتی زبان و ادبیات فرانسه‌ی کشور بلژیک از مهمترین آن‌ها به شمار می‌رود. تدریس به زندانیان و نوجوانان معلول، از تجربه‌های خاص این نویسنده است که راهگشا و الهام‌بخش برخی از آثارش شده. به طور کلی دنیای زندان و درام‌های مربوط به مسئله‌ی مهاجرت، دو موضوعی است که کلودل سال‌ها درباره‌ی آن کار کرده. شخصیت‌هایی تنها با روان‌های پیچیده نیز از دیگر مواردی است که ذهن این نویسنده را در خلق آثارش به خود مشغول داشته است.
«رها میکنم» روایت مردی ۳۳ ساله است که لقب کفتار را به خود و همکارهایش داده است؛ چرا که وظیفه‌ی شغلی‌شان آماده‌کردن کسانی‌ست که یکی از افراد خانواده‌شان را از دست داده‌اند و می‌خواهند پیشنهاد اهدای اعضایشان را بشنوند. شغلی رنج‌آور و تلخ که او را حساس و به یک منتقد تمام‌وقت در مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و … تبدیل کرده است. «رها میکنم» از اولین تجربه‌های نویسندگی کلودل در سال ۲۰۰۰ است که جایزه‌ی تلویزیون فرانسه را به خود اختصاص داده که البته کمتر از سوی مترجمین در زبان‌های مختلف مورد استقبال قرار گرفته است. یکی از ویژگی‌های برجسته‌ی این کتاب پیچیدگی قلم نویسنده و تداخل‌های زمانی و جابه‌جایی شخص و ضمیر است که ممکن است به دلیل اتفاقات و شخصیت‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، هنری و … به ابهامات آن اضافه شود. از این رو برای خوانندگان تیزهوش حکم یک بازی نفس‌گیر را دارد که هر لحظه کشف تازه‌ای را تجربه می‌کنند. فیلیپ کلودل یکی از نویسنده‌های مطرحی است که طی۲۰ سال فعالیت حرفه‌ای، همواره آثار سهل و ممتنع و تفکربرانگیزی را در ادبیات فرانسه از خود به یادگار گذاشته است. امید است مطالعه‌ی این اثر که نخستین یادداشت‌های او را در دنیای جدی نویسندگی شامل می‌شود، در شناخت هر چه بیشتر این نویسنده و آثارش به همراه داشته باشد. پشت جلد کتاب آمده است: ما علامت‌ها و رمزهای خودمان را داریم: همکارم به من می‌فهماند هنوز خیلی زود است، که او می‌خواهد هنوز بیشتر منتظر بماند، اگر که می‌خواهیم شانسی داشته باشیم. کفتارها هیچ وقت عجول نیستند. آن‌ها ساعت‌ها اطراف طعمۀ خود می‌چرخند در انتظار این که او ضعیف شود و بخوابد. باید درخواستمان را وقتی دهیم که مشتری به ته خط برسد، ته خطی که مرگ کسی که دوستش داشته پیش پایش می‌گذارد. این زمانی است که او کامل نرم شده، همانطور که همکارم می‌گوید، باید سریع جنبید. اما من دیگر نمی‌خواهم بجنبم، می‌خواهم بخوابم، می‌خواهم از سر خودم باز کنم
نقد و بررسی‌ها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.