دختری در مه
درباره نویسنده دوناتو کاریزی:
دوناتو کاریزی (Donato Carrisi) نویسنده کتاب دختری در مه، متولد سال ۱۹۷۳ در شهر مارتینا فرانکا و ساکن رم است. پس از تحصیل در رشته حقوق، برای کسب تخصص وارد حوزه جرمشناسی و علوم رفتاری شد. وی نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس سینما و سریالهای تلویزیونی از جمله خانه فامیلی، خانه فامیلی ۲، دو فیلم تلویزیونی برادرم بود و نصیریه – فراموشنشدنی، سریال تیم ضاد مافیا – پالرموی امروزی و نیز سریال کوتاه تلویزیونی موآنا، برنامه تلویزیونی حس ششم – آنچه که از ذهن انتظار نداری (۲۰۱۵) است. وی همچنین در نشریه کوریره دلا سرا مطلب مینویسد و مؤلف پرفروشترین رمانها در سطح بینالمللی است که همگی در انتشارات لونگانزی چاپ شده است.
علاوه بر این، وی کارگردان دو فیلم سینمایی است که از دو رمان خودش یعنی «دختری در مه» و «مرد هزار تو» برگرفتهشدهاند. در سال ۲۰۱۹ وی فیلم سینمایی «مرد هزار تو» با بازیگری تونی سرویلو در نقش برونو جنکو و داستین هافمن در نقش دکتر گرین و والنتینا بله در نقش میلا واسکز را ساخت که در جشنواره نوار سال ۲۰۱۹ نامزد جایزه کالیگاری شد.
درباره کتاب دختری در مه:
دوناتو کارّیزی جزو مشهورترین رماننویسان معاصر ایتالیا در ژانر جنایی است و رمان «دختری در مه» جزو معروفترین آثار اوست. او فیلمنامهنویس سریالهای تلویزیونی و سینما، نویسندة پرفروش رمانهای این ژانر در سطح جهان است. کارّیزی تبدیل به نویسندهای ایتالیایی شده که آثار دلهرهآور و هیجانانگیزش در 23 کشور جهان ترجمه و منتشر شده و جوایز بسیاری دریافت کرده است.
کارّیزی در سال 2017 فیلم سینمایی «دختری در مه» را با بازیگری تونی سِرویلّو در نقش بازرس فوگل و ژان رِنو در نقش دکتر فلورس ساخت که در جشنوارۀ نوآر 2017 (درامهای جنایی) نامزد دریافت جایزۀ کالیگاری شد. وی در سال 2018 در جشنوارۀ دیوید دی دوناتِلّو، بهترین کارگردان فیلم اولی شد و فیلمش در سه بخش، نامزد دریافت جایزه بود. در جشنوارۀ 2018 گلوبو دُرو (معروف به گلدن گلوب ایتالیا(، جایزۀ بهترین فیلمنامه به وی رسید.
رمان «دختری در مه» خواننده را طلسم میکند. داستانی جذاب و گیرا که با قدرت، ترسهایمان را به چالش میکشد.
قسمتی از کتاب دختری در مه:
فلورس صبر کرد تا یادش بیاید، کاملا مطمئن نبود که فوگل وانمود می کند یا نه، به نظرش مانعی وجود داشت که از بروز آنچه درون بازرس بود، جلوگیری می کرد. چه چیزی باید برای خانواده کاستنر بازگو می کرد که این قدر مهم بود؟ روان پزشک تصور کرد، هرچیزی که هست، باید مربوط به اتفاقات ماه های قبل باشد. بنابراین، سعی کرد از آن نقطه شروع کند. «واقعا دنبال آنّا لو می گشتید، یا اینکه باور کردن مرگش شما رو به این نتیجه رسوند که فقط دنبال جسدی باشید تا به عنوان مدرک بتونید یه قاتل احتمالی رو گیر بیندازید؟»
لبخند کمرنگ فوگل نشان از قبول کردن واضح حرف فلورس داشت.
«چرا همون موقع این رو نگفتید؟ چرا بذر امید رو زنده نگه داشتید؟»
فوگل به نظر آمد مکثی کرد تا فکر کند. «در پرسش نظرسنجی اخیر درباره اینکه کدوم مورد باید هدف تجسس پلیس باشه، اکثر پاسخ دهندگان جواب داده اند «دستگیری مجرم». تنها درصد خیلی کمی ادعا کرده اند که هدف تجسس پلیس باید «اثبات حقیقت» باشه. فوگل به صندلی راحتی که رویش نشسته بود تکیه داد و گفت: «چیزی رو که گفتم خوب فهمیدید؟ هیچ کس حقیقت رو نمی خواد.»
«به نظرتون چرا؟»
پلیس لحظه ای درباره اش فکر کرد. «چون دستگیری مجرم باعث می شه خودمون رو گول بزنیم که در امنیت هستیم، و در مجموع همین برامون کافیه. ولی بهترین جواب اینه، چون حقیقت ما رو درگیر خودش می کنه، چون ما رو شریک جرم می کنه.» سپس فوگل بهتر توضیح داد: «توجه کرده اید که رسانه ها و افکار عمومی، و کلا همه ما به مجرم به عنوان کسی که آدمیزاد نیست، نگاه می کنیم؟ انگار یه موجود فضاییه که به نیروی خاصی مجهز شده، اذیت کردن. متوجه نیستیم ولی ازش یه قهرمان می سازیم…» آخرین عبارت را با تاکید زیادی ادا کرد. «برخلاف معمول مجرم یه فرد عادیه، بدون کارهای خارق العاده و در جمع قابل تشخیص نیست. البته اگه اون رو این طوری بپذیریم، خب در نهایت باید قبول کنیم که کمی شبیه ماست.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.