تصوف و ساختارشکنی (بررسی تطبیقی آرا دریدا و ابن عربی)
درباره نویسنده یان آلموند:
یان آلموند (Ian Almond) نویسندۀ کتاب تصوف و ساختارشکنی، متولد 1969. وی استاد ادبیات انگلیسی و دارای مدرک دکترا از دانشگاه ادینبورگ است. از دیگر آثار او میتوان از دو آیین، یک درفش و تاریخ اسلام در تفکر آلمانی نام برد.
درباره کتاب تصوف و ساختارشکنی:
کتاب تصوف و ساختارشکنی به بررسی تطبیقی آرای «ژاک دریدا» فیلسوف فرانسوی و «محیالدین ابن عربی» عارف مسلمان اندلسی میپردازد.
دریدا فیلسوفی یهودی و فرانسوی است و ابن عربی فیلسوفی اندلسی و مسلمان. یکی متعلق به قرن بیستم است و دیگری متعلق به قرن 13. دریدا شاگرد منتقد هایدگر و هم آواز با فوکو است و ابن عربی شاگرد شیوخ اندلسی و مقدم بر مولانا. دریدا را به ساختارشکنی میشناسند؛ یک فیلسوف معاصر او گفته است «من نمیدانم منظور دریدا از این کلمه چیست؟ و اگر از خود دریدا در احوال گوناگون چنین پرسشی میشد، شاید پاسخهایی بس متفاوت به آن میداد».
سعی دریدا این بود که خواننده خویش را به متن و موقف نویسنده متن آشنا کند. این کوشش دریدا را شاید بتوان در متنی که نویسنده خود مدعی است که نگارنده متن است، دریافت اما ابن عربی میگوید متن از او نیست بلکه از دیگری است و این همان ماجرایی است که در حوزه دین به نام وحی می شناسند.
مشخص است که ابن عربی با دریدا در یک سلک نمیگنجند و هزاران سال نوری از هم فاصله دارند اما هر دو در بیان عقاید خویش دچار حالتی گشتند که بسیار به هم شبیه است و در وصف این حالت، چنان تعابیری به کار بردهاند که هر یک یادآور دیگری است.
این کتاب متشکل از چهار فصل است: فصل اول؛ قید عقل مخالفت صوفیانه / ساختارشکنانه با عقلانیت، فصل دوم؛ لذات حیرت نظریه دریدا و ابن عربی درباره حیرت و سردرگمی، فصل سوم؛ فرزانگان کتاب معنای ابدیت در هرمنوتیک صوفیانه و مکتب ساختارشکنی، فصل چهارم؛ چشیدن طعم سرّ و و ژرفنایی سرّ از نظر ابن عربی و دریدا. کتاب در بخش خاتمه نیز نگاهی به آرای مویس بلانشو، میشل فوکو و والتر بنیامین انداخته و مباحث مربوطه را بررسی کرده است.
قسمتی از کتاب تصوف و ساختارشکنی:
اگر کسی به آن حد از جاه طلبی رسیده باشد که تذکرهای از مخالفتها با تفکر عقلی در غرب بنگارد – تذکرهای که به وفور شامل نفوسی نظیر غزالی و اکهارت و روسو و بلیک و نیچه و لویناس میگردد. بسیار جذاب خواهد بود که دریابیم وی در چه وجوه مشترکی به آنان نظر کرده است، اگر بتوان وجوه مشترکی یافت. استعاره باد و دم و روح و آزادی به احتمال زیاد فراوان به کار خواهد رفت!
تأکید عام بر کلمه فتوح (که نزد هر دو متفکر ما حائز اهمیت بسیار است) انزجار در قبال تصلب و نظامات فکری، تجلیل و تبجيل حیرت، و افتراء بر عقل و هتک حرمت از استدلال و برهان چونان امری غیر طبیعی و تحدیدی… به عبارت دیگر رد عقل و برهانی که همواره معطوف به جنبه زیباشناسی است، مورد ترغیب و تشویق قرار میگیرد. در این فصل، این دو نحوه مخالفت با تفکر عقلانی و مابعدالطبیعی در کنار یکدیگر و به موازات هم مورد حل و بحث قرار خواهند گرفت…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.