بنیان شهر (اقتصاد، جامعه و شهرنشینی در عصر سرمایهداری)
درباره نویسنده آلن جان اسکات:
آلن جان اسکات (Allen J. Scott) نویسنده کتاب جامعه را ببینیم، (1938 م.)، جغرافیدان و استاد دپارتمان سیاستگذاری عمومی دانشگاه کالیفرنیا، است.
درباره کتاب بنیان شهر:
«شهرنشینی سیارهای» اصطلاحی است که در قرن بیستویکم نظریهپردازان معاصر برای توصیف جریان شهریشدن شتابان در مقیاس جهانی از آن استفاده کردهاند. بر اساس پیشبینیهای سازمان ملل متحد، جمعیت کرهی زمین در سال 2050 به حدود 9 میلیارد نفر میرسد که از این میزان بیش از 70 درصد در نواحی شهری زندگی خواهند کرد. ظهور چنین پدیدهی غولآسایی با مختصات و خصلتهای متفاوت به عصر سرمایهداری کلاسیک (سوداگرانه) برمیگردد که با عبور از عصر سرمایهداری صنعتی (فوردیستی)، تقریباً از آغاز دههی 1970 میلادی، وارد عصر سرمایهداری فراصنعتی (پسافوردیستی/ فناوریمحور) شده است و به عقیدهی فریدمن و ولف الگوهای شهرنشینی و دگرگونی در پیکرهی جغرافیایی شهرهای معاصر نیز بیش از هر چیز به این الگوهای سرمایهداری بینالمللی مربوط میشود.
امروزه شهرها با ایجاد و بازتولید انباشتهای متراکم ــ که اتکای آن بر جریان دیالکتیکی از اطلاعات، دانش، فناوری، سرمایه، شبکهها و اعتبارات جهانی برای تولید، انباشت، توزیع و مصرف سرمایه است ــ «موجودیتهای فضایی» و «فضاهای یکپارچه»ی متفاوتی از گونههای پیشین خود را شکل دادهاند که سرنوشت بشر را در کلیتی واحد به هم گره زده است. پیدایش مفاهیمی نظیر سلسلهمراتب شهری جهانی، جهانشهرها و سیاهچالهها و ظهور گفتمانهایی نظیر «چرخش فضایی» و «فشردگی فضاـزمان» و مفاهیمی از این دست همگی گویای وضعیتی متفاوت از شهرنشینی در عصر کنونی و حاکمیت «جبر محیط شهری» بر جریان زیست بشر است.
از منظری دیگر، میتوان گفت که نقطهی عطف شکلگیری نظریههای اجتماعی و شهری طی 150 سال اخیر به پیدایش سرمایهداری و نتایج دامنهدار آن در حوزهی شهرنشینی در موج اول سرمایهداری در غرب برمیگردد. بنیانهای نظریهی شهری این دوره را میتوان در آثار مارکس، انگلس، وبر، زیمل، بنیامین و لوفور ردیابی کرد، اما با بسط مسائل اجتماعی، دیگر مصلحان اجتماعی توصیفهای تراژیک دیگری از محیطهای شهری ارائه دادند که اوج آن در مکتب جامعهشناسی شیکاگو بازتاب دارد. رواج دیدگاههای آرمانشهری در اوایل سدهی بیستم و مفاهیمی نظیر بازنمایی قدرت، رقابت، فرهنگ، تفاوت، جنسیت، هتروتوپیا و… در شهر طی چند دههی اخیر بیانکنندهی پیوند موجهای دوم و سوم سرمایهداری و نظریههای شهری بوده است.
قسمتی از کتاب بنیان شهر:
در اواخر قرن هجدهم دکتر ساموئل جانسون از بوسول نقل میکند که «وقتی کسی از لندن خسته میشود، از زندگی نیز خسته میشود؛ زیرا لندن هر آنچه را که زندگی میتواند داشته باشد دارد.» تنها چند دهه بعد، ویلیام کابت از لندن به عنوان «دملی بزرگ» یاد می کند؛ غدهای سربازکرده از دزدها و فاحشهها، هیولایی که «امور ملتی» را به غل و زنجیر میکشد و مانع دستیابیاش به «حاکمیت سعادت بخش» میشود. دکتر جانسون همانند بسیاری از آنان که پیش و پس از او آمده بودند شهر را وجودی تمدن یافته و بنای یادبودی به نشانهی دستاوردهای بشر می دانست.
کابت نیز مانند دیگرانی بسیار شهر را جهنمی قلمداد می کرد که نظم و رفاه جامعه را تضعیف می کند. در بیشتر از دو قرنی که جانسون و کابت را از زمانهای ما جدا میکند، زنجیرهی بیپایانی از هرگونه قضاوت دربارهی شهر مطرح و فراموش شده است. ماهیت و لحن این قضاوتها در دورههای زمانی و مکانی مختلف بسیار متفاوت بوده، اما همچنان به عنوان عناصری ثابت دربارهی شهرها در افکار عمومی و دانشگاهی باقی ماندهاند. به وام از عبارتی از بالزاک، شکوه و بدبختی های زندگی شهری همیشه دوشادوش آن است، هر چند هرگز سهم همه ی شهروندان از همه ی آن برابر نیست. برعکس، همان گونه که آرمان های بالزاک قاطعانه می گویند، این ویژگیها پیوسته با نسبت هایی غیرقابل درک بین…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.