انسانشناسی فلسفی
درباره نویسنده هانس دیرکس:
هانس دیرکس (Hans Dierkes) نویسنده کتاب انسانشناسی فلسفی، است.
درباره کتاب انسانشناسی فلسفی:
شاید چندان عجیب نیست که سقراط مشهورترین فیلسوف همهی دوارن هاست؛ همو که برای اولین بار درباره ی انسان و وجوه فردی و اجتماعی اش جدای از طبیعت و جهان دقیق شد و دربارهی آن با جدّیت اندیشید. همین میل به شناخت انسان و تعمق در پرسش «انسان چیست؟» موجب شد از دوارن روشنگری، فلاسفه و اندیشمندان مختلف به انسان، چیستی، چرایی و چگونگی اش فکر کنند. از «پیکو دلا میراندولا» تا «امانوئل کانت»، «ماکس شلر» و دیگران، با توجه ویژه به انسان، علمی در نسبت مستقیم با علوم طبیعی و ژنتیک، باستان شناسی و پارینه شناسی، مردم شناسی و قوم شناسی، پزشکی و روانشناسی و رفتارشناسی را پایه گذاشتند که به «انسان شناسی» مشهور است.
کتاب «انسان شناسی فلسفی»، انواع نحله های فلسفی را بررسی می کند که به انسان از آن جهت که انسان است می پردازند. همه ی این نحله های فلسفی از زوایای مختلف در خصوص انسان، ماهیتش و وجوه تمایزش با دیگر موجودات اندیشیده و مداقه کرده اند و با وجود مدد گرفتن از علوم تجربی و طبیعی، علمی را بنیان گذاشته اند که مباحثی را بررسی می کند که مانند علوم تجربی، قابل استنتاج و آزمایش نیستند. انسان شناسی و دانش فلسفی مبتنی بر آن، حاصل شناخت انسان از پیشینه ی خود و درعین حال وضعیت امروزش است که با علوم روشمند دیگر متفاوتش می کند. مسئله ی تنوع زیستی، اقلیمی و فرهنگی انسان خود مبحثی عظیم و گسترده را شامل می شود که اندیشه ی فلسفی همیشه با آن در کلنجار بوده است و در این کتاب نیز به خوبی به آن پرداخته شده است.
کتاب «انسان شناسی فلسفی» نوشته ی «هانس دیرکس» سعی کرده با طبقه بندی ویژه ای به مباحث مربوط به انسان به صورت جداجدا و با توجه به همه ی نظرگاه های فلسفی ورود کند و مسائل مربوط به تفاوت های انسان با دیگر موجودات از حیث فلسفی و شناختی، زندگی فردی و اجتماعی انسانی، ماهیت غیرفیزیکی انسان، رابطه ی انسان با طبیعت و دیگر موجودات و انسان و خدا را بررسی و تحلیل کند.
قسمتی از کتاب انسانشناسی فلسفی:
برای آنکه بتوانیم چیستی انسان را به لحاظ فلسفی معین کنیم باید او را از سایر موجودات متمایز سازیم از دوره باستان تاکنون دو حد غیر انسانی برای این تمایز مطرح بوده و انسان با این دو حد سنجیده میشده است: خدا و حیوان اما به همان نسبت که در عصر جدید تصور از الوهيت بتدريج بحثانگیزتر میشد و نادقیقتر مینمود لاجرم ترجیحاً و گاه حتی منحصراً مقایسه با حیوان راهنمای انسان برای دستیابی به درکی از خودش میشد. در مقام این مقایسه حتی با نگرشی ظاهری به جسم انسان نیز تفاوت نوعی او با سایر حیوانات جلب نظر میکند؛ هر چند ممکن است از این نتایج کاملاً متفاوتی برای انسان شناسی حاصل شود.
از سویی میتوان در این مقایسه – به طور سلبی – کاستیهایی را در طبیعت انسانی مورد توجه و تأکید قرار داد چنین بینشی را در دورۀ باستان نزد سوفیستی به نام پروتاگوراس (ر. ک سخنان او در محاورهای به همین نام در آثار افلاطون) و در روزگار ما بویژه نزد آرنولد گهلن .ر.ک. فصل یکم (۳) مییابیم از سوی دیگر می توان ـ به طور ایجابی – تمامی آن ویژگیهای انسان را مدنظر قرار داد که دیگر قابل ارجاع به خصیصههای حیوانی او نیست (نظیر راست قامت بودن توانایی حرکت آزادتر دست و ،زبان، توانایی جنسی او در…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.