اعترافات یک جاسوس
«الیزابت وین» نویسندهی آمریکاییست که در ۲ اکتبر ۱۹۶۴ متولد شده است. او با کتاب تاریخی بزرگسالان خود به شهرت رسید. وین در پنج کتاب اول خود داستانهای پادشاه آرتور را بازنویسی کرد که به روایت پادشاهی «آکسوم» در قرن ششم میلادی در اتیوپی میپردازد. رمان «اعترافات یک جاسوس» که در سال ۲۰۱۲ از این نویسنده منتشر شد، روایتی هیجانانگیز از جنگ جهانی دوم است. این کتاب نامزد دریافت جایزهی Michael L. Printz در سال ۲۰۱۳ شد. در حال حاضر الیزابت وین به عنوان منتقد ادبی در نیویورک تایمز مشغول به کار است. وین همچنین علاقهی زیادی به هواپیما و مجوز خلبان خصوصی دارد.
وقتی دوست صمیمی ات را پیدا می کنی، مثل این است که عاشق شده باشی.
در یازده اکتبر س ال 1943، یک هواپیمای جاسوسی بریتانیایی، در فرانسه تحت اشغال نازی ها سقوط می کند. خلبان و مسافر این هواپیما دوستان صمیمی هستند اما تنها یکی از آن دو دختر شانس زنده ماندن دارد. وقتی که گشتاپووریتی را دستگیر می کند، یک راه بیشتر ندارد: یا باید مأموریتش را فاش کند یا با یک اعدام دلخراش مواجه شود. نه این که آنها موفق نشده باشند از او اعتراف بگیرند؛ نه، فقط اعترافات او با آنچه که انتظارش را داشتند کمی فرق دارد…
دیگر احساساتم را از هم تشخیص نمی دهم. چیزی به اسم شادی یا غم خالص وجود ندارد. وحشت و آسودگی خیال و ترس و قدرشناسی همه اش با هم قاطی شده. جولی زنده است، هنوز در ارمه است، هنوز سالم است، با روحیه جنگنده همیشگی اش. تک تک موهای باشکوهش هنوز تمیز و مرتب دو سانتیمر بالای یقه اش جمع شده اند، هنوز هم توانسته ناخن هایش را قشنگ نگه دارد. ولی زندانی است. تقریبا همان موقع که به این جا رسیده او را گرفته اند. موقع رد شدن از خیابان، اشتباهی به سمت راست نگاه کرده؛ کاری که از جولی بعید نیست. آه، نمی دانم بخندم یا گریه کنم. دیگر از دائم گریه کردن خسته شده ام، ولی غمگین تر از آنم که بخندم. اولین باری که بازجویی اش کردند، اگر برگه شناسایی درست دستش بود، ممکن بود ولش کنند. بدون برگه شناسایی هیچ شانسی نداشت.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.