از کاپ تا کیپ (سفر به آخر دنیا)
درباره نویسنده رضا پاکروان:
رضا پاکروان (Reza Pakravan) نویسنده کتاب از کاپ تا کیپ، در ایران به دنیا آمدهاست. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در ایران سپری کردهاست. در ۲۱ سالگی برای ادامه تحصیل در رشته بورس به انگلیس رفت. او به ۵۴ کشور سفر کرده و از آنها فیلم تهیه کردهاست. در سال ۲۰۱۱ پاکروان مسیر ۱۷۴۳ کیلومتری الجزایر تا سودان را در ۱۳ روز و پنج ساعت و ۵۰ دقیقه رکاب زدهاست. او در جریان این کار با کسب رکورد سریعترین دوچرخهسوار جهان نامش را وارد گینس کرد. در سال ۲۰۱۲ نشریه منزفیتس نام او را در فهرست ۲۰ جهانگرد برتر جهان منتشر کرد.
درباره کتاب از کاپ تا کیپ:
از کاپ تا کیپ در سه فصل نوشته شده است. در هر بخش از کتاب نویسنده مرحلهای از سفر خود را شرح میدهد. فصل اول دربارهی نحوی آشنایی او با یک سازمان خیریه است. این سازمان قصدش ریشهکن کردن فقر و بیماری در ماداگاسکار است. از اهداف دیگر آنها به ساختن یک مدرسه در ماداگاسکار میتوان اشاره کرد. پس از آن رضا پاکروان برنامهریزی خود برای طی کردن طول کرهی زمین را شرح میدهد. این برنامهریزی تقریبا دو سال طول میکشد. همچنین از دیگر مباحث فصل اول آشنایی پاکروان با همسفرش و کمکهای مردمی از تصمیم او هستند.
فصل دوم با آغاز سفر رضا پاکروان از نوروژ همراه میشود. این بخش از سفر او آرامترین و بیدردسرترین مسیر او را روایت میکند. نویسنده از خلق و خوی مردم و مهماننوازی آنها میگوید. توصیف جادهها هم از دیگر بخشهای این فصل است. کشورهایی که در این بخش به آنها پرداخته شده نروژ، فنلاند، روسیه، آذربایجان و ایران هستند.
فصل سوم از کاپ تا کیپ روایت عبور نویسنده از کشورهای مصر، سودان، اتیوپی، کنیا، نایروبی، تانزانیا، زامبیا، زیمباوه و آفریقای جنوبی است. او از روزهای سختی میگوید که دچار مالاریا شده بود.مالاریا باعث میشود پاکروان نتواند سفر خود را در صد روز به پایان برساند.
قسمتی از کتاب از کاپ تا کیپ:
«ماداگسکار به رویاهای من رخنه کرد. وقتی از خواب بیدار می شدم، در آن لحظات تار و نامشخص پیش از بیداری و برقراری واقعیت، به نظرم می رسید که هنوز آنجا هستم و الان صدای آوازهای دسته جمعی صبحگاهی بچه ها بلند می شود. بعد از اینکه ذهنم باز می شد متوجه می شدم روزی در پیش دارم که به جای درس های زبان مالاگاشی و خوابیدن روی زمین، تشکیل شده از صفحه گسترده و قرارهای شغلی، دلم می خواست دوباره می خوابیدم تا یک بار دیگر آن لحظه را تجربه می کردم.»
«ما هر روز امیدوار بودیم که مسیرمان را تا غروب تکمیل کنیم اما به نظر می رسید که آرزویی بیش نبود. در عوض برای اینکه به هدف های روزانه مان دست پیدا کنیم، شب ها رکاب می زدیم و گاهی تا صبح روز بعد، و آن وقت توقف می کردیم. این شب روی تأثیر مخربی بر روز بعد داشت: هر چه بیشتر تا دیروقت شب رکاب می زدیم، صبح دیرتر از خواب بیدار می شدیم و دیرتر به راه می افتادیم و شب بعد برای جبران رکاب زدن دیرتر به پایان می رسید.»
«بیشتر لذت سفر از برنامه ریزی ناشی می شود، از پیش بینی چیزی که فرد تازه از راه رسیده ممکن است انتخاب کند، از چیزی که می شود دید و تجربه کرد و پیشاپیش دوست داشت. متأسفانه، لذت بررسی درونی گاهی مواقع واقعیت مکان ها را تحت الشعاع قرار می دهد: تابلو نقاشی کوچک تر از آنچه تصور می کردم بود؛ آب دریا سردتر از آن چیزی بود که به من گفته بودند؛ مسافرخانه و نوشیدنی و غذای کنار خیابان خیلی گران تر از آن چیزی بود که در کتاب نوشته شده بود؛ مردم آن قدر که همه فکر می کنند مهربان نبودند و مناظری که در کامپیوتر دیده بودم بسیار بهتر از آنچه دیدم، بودند.»
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.