ادیسه انسان
درباره کتاب ادیسه انسان:
انسان امروزي، از گونهي انسان انديشهورز كه همهي انسانهاي زنده جزء آن به شمار ميآيند، بدون ترديد موجود خارقالعادهاي است. زيرا قادر است دربارهي سرمنشأ خود بينديشد و راجع به گذشتهاش تفحص و تحقيق كند. اما همهي صفات و تواناييهايي كه ويژهي انسان ميپنداريم، در گذشتهي حيواني او ريشه دارند. استفاده از ابزار، سخنگويي، مناسبات اجتماعي، حتي شعور در سرمنشأ بيولوژيك انسان قرار دارد و بخشهايي در حيوانيت آن، بارزترين آن مشخصات را هنوز در نزد نخستينيان (پريماتها) ميتوان ديد.
ما نمیدانیم نخستین گام را چه کسی برداشت که به این جایی انجامید که اکنون در آن ایستاده ایم، ما انسانها این راز قطعا تا ابد ناگشوده خواهد ماند.
تاریخ بشریت از لحظه آغاز همواره با عزیمت به اقلیمهای نو همراه بوده است. منشا انسان در گرم دشتهای آفریقا قرار دارد و تقریبا شش میلیون سال پیش ماجراجوییهای انسان از انجا آغاز گشت. موجودی میمونسان برای نخستین بار شروع به راست راه رفتن کرد ، نخستین ابزارها را ساخت که بعدها این ابزارها به سلاح شکار حیوانات تبدیل شدند. سرانجام آنها آتش را کشف کردند و موطن اولیهی خود -آفریقا- را ترک گفتند.
تاریخ بشریت ادیسهای است پر فراز و فرود ، ولی با نتیجهای نامعلوم.
در سده نوزدهم چارلز داروین و آلفرد والاس ، بنیانگذاران نظریهی تکامل، خاطر نشان کردند که انواع تغییر پذیرند و به طور یقین تکامل مییابند. به این ترتیب بر تمامی تصورات ساده لوحانه از انسان – بدین معنا که انسان از آغاز تا به امروز تغییری نکرده است – نقطه پایان نهادند.
انسان امروز – از گونهی انسان اندیشهورز که همه انسانهای زنده جزو آن به شمار میآیند – بدون تردید موجود خارقالعاده ای است. زیرا قادر است درباره سر منشا خود بیاندیشد و راجع به گذشتهاش تحقیق و تفحص کند.
اما همه صفات و تواناییهایی که ویژه انسان میپنداریم در گذشتهی حیوانی او ریشه دارند.
استفاده از ابزار، سخنگویی، مناسبات اجتماعی، حتی شعور در سر منشا بیولوژیک انسان قرار دارد و بخشهایی در حیوانیت آن، بارزترین آن مشخصات را هنوز در نزد نخستینیان (پریماتها) میتوان دید.
قسمتی از کتاب ادیسه انسان:
در آغاز هومينيدها لابد از سنگهايي كه به طور طبيعي شكسته شده و لبههاي تيزي داشتهاند، استفاده كردهاند و در مراحل بعدي است كه اقدام به شكستن سنگها كردهاند تا قطعههاي برنده و تيزي در اختيار داشته باشند و بتوانند با آنها پوست سخت برخي ميوهها را بشكنند يا اينكه پوست كلفت جانوران شكارشده را بشكافند و از گوشت جدا كنند. بايد مدتي بسيار طولاني گذشته باشد تا اينكه آنها شوند به گونهاي هدفمندانه سنگابزارهايي به شكل معين بسازند.
فرايند انسانشدن پديدهاي است كه براي رسيدن به آن چندين دورهي تكاملي گوناگون دست به دست هم دادهاند. با وجود اين در اين مسير نقطه عطفهاي گوناگوني را بايد مشخص كرد. غالباً فيمابين اين نقطه عطفها چندصد هزار سالي فاصله است و حتي گاهي يك قابليت معين تأثير خود را بسيار ديرتر آشكار ميسازد. برجستهترين نمونه در اين مورد راه رفتن قائم است كه امكان داد تا از دستها بهتر استفاده شود. اما دو يا سه ميليون سال به درازا كشيد تا اينكه دستهاي آزاد شده بتوانند سنگابزار بسازند.
هر كسي كه سنگابزار را ساخته، همچنين كشف كرده كه ميتواند طبعيت را طبق خواستهي خودش شكل دهد. در عين حال از ظرفيتها و تواناييهاي بيولوژيكي محدود خود فراتر رفته است. با اين وجود حتماً نبايد قديميترين سنگابزار، در عين حال قديميترين ابزار انسان بوده باشد. به احتمال زياد، نخست ابزارهايي از مواد ديگر، مثلاً چوب را براي بيرون آوردن ريشهي خوراكي گياهان و محصولاتي همچون سيبزميني، چغندر، هويج، ترب، كلم و غيره از زير خاك به كار برده است. اما سپس سنگابزارها امكانات و تواناييهاي نويني را به همراه آورد:
از يك سو با آنها ابزارها و وسايل چوبي ميساختند و از سوي ديگر ميتوانستند با آن ها گوشت حيوانات بزرگ شكار شده را از پوست و استخوان آنها جدا كنند يا بدن جانوران كوچك صيدشده را با آنها بشكافند. بدينترتيب سنگابزارها منابع خوراكي جديدي براي آنها فراهم ساختند. ايستاده راه رفتن در اين فراگرد، خود را سودمند و اثربخش نشان داد. هومينيدها (انسانگونهها) اكنون ميتوانستند ابزار و وسايل خود را حمل كنند و گوشتي را كه در دشتهاي باز و بيدرخت پيدا كردهبودند از دسترس جانوران درنده به در برند و در جاهاي مناسبي پنهان سازند. ….
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.