سرمه
آنقدر کنارم بود که ندیدمش، دخترک غمگین را. نگاهش به من بود و دنبالم، با لبخندم شاد میشد با اخمم دلگیر…. تنها دلخوشیاش بودم و ندیدمش ….
عابدین هیچ گاه فکر نمیکرد نگهداری از نوه پردردسر حاج خانم به گردن او بیفتد، هیچگاه فکر نمیکرد مجبور شود فرزند عشق اولش را به سرپرستی بگیرد. عابدین افسرده و پریشان که پزشکی را به ضرب و زور تمام کرد و بست نشست بود خانه. سرمه قرار نبود عاشق شود اما عاشق بود و او این عشق را نمیخواست.
داستان سُرمه زندگی انسانهایی است که درگیر و دار مشکلات خود، در هم تنیده و سردرگمند، از خطای انسانی بری نیستند اما عاقبت هر یک در مسیر درست قرار میگیرند و داستان این کتاب را به نرمی رقم میزنند.
ناموجود
میتوانید ایمیل خود را وارد کنید تا از موجود شدن این محصول بصورت خودکار آگاه گردید.
آنقدر کنارم بود که ندیدمش، دخترک غمگین را. نگاهش به من بود و دنبالم، با لبخندم شاد میشد با اخمم دلگیر…. تنها دلخوشیاش بودم و ندیدمش ….
نويسنده/نويسندگان | |
---|---|
نوع جلد | شمیز |
قطع | رقعی |
نوبت چاپ | |
سال چاپ | 1399 |
تعداد صفحات | 600 |
زبان | |
موضوع | |
شابک | 9786222600075 |
وزن | 550 |
جنس کاغذ |
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.