قصر
درباره نویسنده فرانتس کافکا:
فرانتس کافکا (Franz Kafka) نویسنده کتاب قصر، (زاده ۳ ژوئیهٔ ۱۸۸۳ – درگذشته ۳ ژوئن ۱۹۲۴)، یکی از بزرگترین نویسندگان آلمانیزبان در قرن ۲۰ میلادی بود. آثار کافکا در زمرهٔ تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب بهشمار میآیند.
فرانتس کافکا به دوست نزدیک خود ماکس برود وصیت کرده بود که تمام آثار او را نخوانده بسوزاند. ماکس برود از این دستور وصیتنامه سرپیچی کرد و بیشتر آثار کافکا را منتشر کرد و دوست خود را به شهرت جهانی رساند. پُرآوازهترین آثار کافکا، رمان کوتاه مسخ (Die Verwandlung) و رمانهای محاکمه، آمریکا و رمان ناتمام قصر هستند. اصطلاحاً، به فضاهای داستانی که موقعیتهای پیشپاافتاده را به شکلی نامعقول و فراواقعگرایانه توصیف میکنند — فضاهایی که در داستانهای فرانتس کافکا زیاد پیش میآیند — کافکایی میگویند.
درباره کتاب قصر:
رمان قصر روایت مردی به نام «ک» است که وارد دهکدهای میشود که در بالاترین نقطهاش قصری قرار گرفته است. رییس قصر زندگی مردم دهکده را تحت نظر دارد ولی هیچ یک از مردم نه حق ورود و یا دسترسی به قصر را دارند نه میدانند که آنجا چه خبر است. و البته به این موضوع هم خو گرفتهاند. «ک» میتواند نشانگر یا مخفف اسم خود کافکا باشد. چون در رمان محاکمه هم شخصیت اصلی کتاب «ک» است.
ما از همان ابتدا وارد دنیایی میشویم که شرایط عجیب، پیچیده و متناقضی دارد. همه میدانند برای ورود به قصر باید حتما جواز داشته باشند، ولی کسی به دنبال جواز نیست و حتی نمیدانند که این جواز را از چه راهی میتوانند به دست بیاورند.
آقای «ک» ظاهرا و طبق گفته خودش به عنوان یک مساح به آنجا دعوت و استخدام شده است. ولی از قصر نامهای مبنی بر این میرسد که اشتباهی رخ داده و آنها اصلا نیازی به مساح نداشتهاند! در واقع او محکومانه وارد سفری شده که انتها و هدفی در پی ندارد و باید بدون دستاورد برگردد. حال او در برزخی مانند یک محکوم و مظلوم گرفتار است و برای دانستنِ چرای کار دست و پا میزند. او نمیداند کجاست و برای چه؟ او به اینجا دعوت شده در حالی که پذیرفته نمیشود.
شرایط مردم بد است ولی کسی نسبت به شرایط بد اعتراضی ندارد. همه مردم دچار عادت و حس پذیرش شدهاند. حسی که از آقای «ک» دور است. او تازه وارد شده و هنوز ناآگاه است، مانند کودکی که تازه پا به جهان گذاشته است. کنجکاو است و از سر ناآگاهی دائما میپرسد تا به جواب برسد. اما همین ناآگاهی باعث نوعی طغیان و نافرمانی در روحش میشود. او در مقابل قوانین نه میگوید، انتظار معنا و آزادی دارد. در واقع بیخبری او، مزیت جرئت داشتن را به او میبخشد. پس او تمام طغیانش را مدیون «ناآگاهی» است.
این رمان هم از نظر حجم و هم از نظر اعتبار بزرگترین کار فرانتس کافکا بهشمار میآید. این رمان که مثل سایر آثار کافکا به زبان آلمانی نوشته شدهاست، رمانی است ناتمام که مرگ زودهنگام او در چهل و یک سالگی (۱۹۲۴) به او این فرصت را نداد تا آن را به پایان برساند.
قصر در شکل کنونی اش در ۲۰ فصل نگارش یافتهاست که فصل پایانی همان فصل ناتمام ماندهاست؛ از روی نشانههایی میتوان حدس زد که احتمالاً همان فصل بیستم میبایست آخرین فصل باشد و رمان بعد از آن چندان ادامه نمییافتهاست.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.