نگاه عدلپرور
لالایی
212,000 تومان
برای لحظهای نگاهش مات و دستانش شل شد. بعد از آن نگاه خیره چشمانش را لهیب آتش داغی گرفت، اما اهمیت ندادم. باید برای یک بار هم شده تکلیفش را یکسره میکردم. از دیروز تا آن لحظه کم حرص و جوش نخورده بودم. حداقل بعد از این دیگر جلوی من جانماز آب نمیکشید. از میان دستانش به راحتی جدا شدم...