سبد خرید

0 out of 5

بازوان چیره یک مرد

90,000 تومان
موبایلش را روی داشبورد پرت کرد، به چشمانم خیره شد و گفت برو خونه، قرار بود حرف بزنیم. سری به دو طرف تکان داد: خسته و ذهنم یاری نمی کنه. دروغ می گفت! اطمینان داشتم. با مکث کوتاهی گفتم: باشه ... شب بخیر. پیاده شدم. حرفی نزد. قبل از رسیدن به در، شنیدم که از اتومبیل پیاده شد لبخند کمرنگی...
در حال بارگذاری ...