یخ شکنها (سرنخهای موفقیت)
درباره نویسنده تام شرایتر:
تام شرایتر نویسنده آمریکایی کتاب یخ شکنها یکی از بزرگان و حرفهایهای حوزهی بازاریابی شبکهای است که بیش از 46 سال تجربه حرفهای در این زمینه دارد. او از اواخر دهه 1970 میلادی نوشتن کتاب در حوزه موفقیت، رهبری و بازاریابی شبکهای را آغاز کرد و تاکنون کتابهای متنوعی نوشته است. کتاب یخ شکن ها یکی از معروفترین آثار او است.
جالب است بدانید که او فعالیت در زمینه بازاریابی شبکهای را از سال 1972 آغاز کرد و آنقدر پشتکار و سماجت به خرج داد که ظرف کمتر از دو سال توانست یک مجموعه 100 هزار نفری برای خودش بسازد و همین موضوع باعث شد که نام او بر زبانها بیفتد و معروف شود. به همین خاطر وقتی کتابهای او در زمینه بازاریابی شبکهای و موفقیت منتشر شد، خیلی از متخصصان برای خرید کتاب او اقدام کردند. آنها تام شرایتر را یک الگوی بینظیر برای موفقیت در بازاریابی شبکهای میدانستند و اکنون هم میدانند.
او در بیش از 90 کشور جهان سخنرانی کرده است. تمرکز او بر استفاده از عبارات درست و بهجا است. وی باور دارد که استفاده از کلمات درست میتواند معجزه کند و مشتریان احتمالی را به راحتی جذب کند. او اعتقاد دارد که استفاده از کلمات مناسب به قدری اثر دارد که میتواند مشتریان را وادار کند همیشه به شما پاسخ مثبت بدهند.
درباره کتاب یخ شکنها:
کتاب یخ شکنها به مباحث پیرامون حوزهی بازاریابی و مدیریت کسب و کار میپردازد. این کتاب دربردارندهی اولین کلمات از گفت و گوی شما با مشتری احتمالی برای معرفی محصول یا فرصت شغلی مد نظرتان است. واژههایی که شما به عنوان یخ شکنهای خود برمیگزینید، موجب به وجود آمدن یک کسب و کار موفق بازاریابی شبکهای یا باعث شکست شما میشوند.
اکثر بازاریابهای شبکهای کم تجربه به سختی کار میکنند، اما به دلیل اینکه دقیقاً نمیدانند چه کلمات سنجیدهای برای صحبت با مشتری احتمالی به کار بگیرند، نمیتوانند او را جذب کنند. این تجربهی تلخ اگر چند بار رخ دهد، بازاریاب شبکهای تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. اما اگر او با مفهوم یخ شکنها و کلمات سنجیده آشنا شود، مشترییابی برایش کاری بسیار راحت و حتی به نوعی تفریح خواهد شد.
این کتاب دارای چندین فرمول مؤثر با مثالهای متعدد میباشد که شما با کمک آنها میتوانید مفهوم یخ شکنها را خوب یاد فراگیرید و دیگر نگران یافتن مشتری احتمالی یا دعوت از او برای شرکت در جلسهی معرفی نشوید، چون از این به بعد مشتری احتمالی خودش اصرار دارد که کار را به او معرفی نمایید.
قسمتی از کتاب یخ شکنها:
تصور کنید من مجرد هستم و به امید ملاقات با دخترخانمها به مهمانی میروم. در هر مهمانی با هر دختری که روبهرو میشوم میگویم: «خب! شما چند سال دارید؟ ورنتان چقدر است؟ موهایتان را چه رنگی میکنید؟ دندانهایتان طبیعی است؟ هر روز صبح چقدر آرایش میکنید؟ اوه، پس حامله نیستند!»
خب، به نظر شما، من با چنین پرسشهایی با این فرد چند قرار ملاقات بعدی میتوانم بگذارم؟ هیچ، صفر و مهمانی را ترک میکنم، درحالی که با خود میگویم: «هیچ دختر مناسبی برای من وجود ندارد.» بعضی از این خانمها حتی از مردان متنفر هم میشوند. لطقا کسی کمک کند تا مهمانی جدیدی بروم و دختر دلخواهم را پیدا کنم! حب در مهمانی بعدی چه اتفاقی میافتد؟ همان نتیجه به دست میآید، چون من همان کلمات نادرست را تکرار میکنم. اما آیا میشود فردی دیگر به همان مهمانی اول برود و بتواند با دختری قرار بگذارد؟ قطعا، زیرا آن فرد کلماتی متفاوت خواهد گفت.
هنوز مطمئن نیستید که کلمات تغییر ایجاد میکند! تا حد زیادی نتیجه را تحتتاثیر قرار میدهد. در اینجا مثال مردی جوان را میزنیم که با نامزدش صحبت میکند:
انتحاب اول: وقتی به چشمات نگاه میکنم، زمان میایستد.
انتخاب دوم: چهرهات ساعت را متوقف میکند.
هر دو گزینه یک چیز را توصیف میکنند، اما نتایج تا حد زیادی متفاوت خواهد بود. مطمئنا با خواندن انتخاب اول در ذهن خود گفتید: «چه رمانتیک!» و تسلیم شدید؛ با خواندن انتخاب دوم در ذهن خود با کلماتی چون «چه عامیانه! چه جمله رمانتیک بیروحی! و…» کلنجار رفتند. بله! کلنجار رفتید. جملاتی که ذهن را به کلنجار وا میدارند و شک و چنددلی به وجود میآورند، یخشکن نیستند و باعث میشوند طرف غالب تهی کند و پا پس بکشد. یخ شکنها اولین کلمههای یک گفت و گو هستند که برای معرفی محصول خود استفاده میکنیم. کلاماتی که ما به عنوان یخ شکن انتخاب میکنیم، بازاریابی شبکهای فوقالعاده را از ورشکستهها متمایز میکند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.