گوته در سلوک خلاقیت (اشتیاق: زندگینامه روانشناختی)
درباره نویسنده راینر م. هولم-هادولا:
راینر ام. هولم-هادولا (Jeremy Holmes) نویسنده کتاب گوته در سلوک خلاقیت است. استاد دکتر راینر ام. هولم-هادولا در رشتههای پزشکی و فلسفه تحصیل کرده و متخصص روانپزشکی، پزشکی روانتنی و رواندرمانی است. وی در دانشگاه هایدلبرگ تدریس میکند و رئیس مرکز مشاوره رواندرمانی اتحادیه دانشجویی است. وی همچنین به عنوان روانکاو و مشاور دانشمندان، هنرمندان، کارآفرینان و سیاستمداران فعالیت میکند. بازدید از استادیها او را به آمریکای جنوبی و چین میبرد.
درباره کتاب گوته در سلوک خلاقیت:
زندگینامۀ روانشناسانه معمولا دربارۀ افراد برجسته و تاریخی نوشته میشود. و بدین ترتیب نهتنها آثار و جایگاه تاریخی و اجتماعی آنها، بلکه جنبههای شخصیتی و روانشناختی نیز بررسی میشود. بدین منظور زندگی چنین افرادی از کودکی، روابط خانوادگی، مقاطع مهم زندگی خصوصی و سیر تکوینی آنها بررسی و تفسیر میشود. آنچه نوشتن زندگینامۀ روانشناسانۀ گوته را بهراستی به پروژۀ عظیمی بدل میکند. از سویی آثار پرشمار گوته است؛ چراکه در نهایت معتبرترین منبع تجزیه و تحلیل آثار خود اوست و از سوی دیگر شمار تصورنشدنی تفاسیری است. که بر آثار و زندگی گوته نوشتهاند. نویسندۀ این کتاب به خوبی توانسته با رجوع مستقیم به آثار اصلی گوته و انبوه مدارک و اسناد دربارۀ وی، زمینهای مستدل و قابل فهم برای درک سیر تکوین زندگی و آثار و افکار گوتۀ جهانی از منظر روانشناختی ارائه دهد. این بررسی دربردارندۀ تمام مراحل زندگی گوته از تولد تا واپسین دم حیات اوست.
سرگذشت گوته در مسیر یک زندگی خلاق، پرفراز و نشیب و با مشقات و بحرانهای فراوان توأم بوده است. حتی تولد وی آنچنان دشوار بود که همه فکر میکردند مرده است. گوته در 74 سالگی چنان به ورطۀ عشقی بیفرجام فرو غلتید که بار دیگر همچون ایام بیستسالگی به فکر خودکشی افتاد. او در طی زندگی طولانی خویش سرخوردگیهای تلخی را به جان خرید و دچار فراز و نشیبهای روحی متعددی بود. او نه فقط کودکی مستعد و شاعری محبوب و سیاستمداری بانفوذ بود. بلکه همچنین در تمام طول زندگیاش سرگشته، پریشان و انسانی دردمند بود. که همزمان توانایی خاصی در تحمل فشارهای روحی و تبدیل آنها به رشدی خلاق داشت.
از منظر روانشناسی این نکته کاملا قابل توجه است. که گوته توانست با وجود نوسانات و تلاطمهای شدید عاطفی، همچنان زندگی پرشور و خلاقی را سپری کند. مشغولیت دائمی وی با خاطرات و تخیلات خویش که بسا برایش زجرآور نیز بود. وی را به لحاظ روانی مستحکم کرد و نگارش را به اصل درمانی وی بدل کرد: «و بدین ترتیب در زندگی به مسیری گام نهادم که در تمام عمرم نتوانستم ترک کنم. همان طریقتی که مرا به وجد میآورد و نیز عذابم میداد. گاهی نیز میکوشیدم تصویری را در قالب یک شعر بیان کنم و بدین ترتیب بر تلاطم درونی خویش چیره شوم. از این طریق میتوانستم هم به اصلاح تلقی خویش از پدیدههای بیرونی دست یابم و هم به آرامش درونی. شاید من محتاجترین فرد به این نبوغ بودم. زیرا طبیعتم همواره مرا از این سو به آن سو پرتاب میکرد».
نویسندگی به گوته کمک میکرد تا تعارضات درونی خویش را درک کند و برتابد و در نهایت بر آنها غلبه یابد. البته او فقط پرداختن به ترسها و نیازهای زندگی خویش بسنده نمیکرد، بلکه راهکارهای فراگیری برای حل تعارضات فردی و اجتماعی ارائه میداد. در حل خلاق بحرانهای روانی گوته، انسانهای بسیاری نظیر مادر، پدر، خواهر و جمع بیشماری از دوستان زن و مرد با او همراه بودند. گوته از همان ایام کودکی و جوانی نیاز مبرم داشت تا شمع محفل باشد، ستایش شود و مورد تمجید و تأیید قرار گیرد. او این سعادت را داشت که در برآورده کردن نیازهایش کامیاب باشد و از این طریق به سرمنزل شادکامی برسد.
در بخش نخست این کتاب دیدگاههای مهمی دربارۀ زندگی و آثار گوته مطرح میشود و تلاش پرشور او در دستیابی به یک زندگی خلاق در کانون توجه قرار دارد. نویسنده هدف خود از بررسی راه و روش گوته از منظر روانشناختی را شناساندن شرایطی میداند که به یک زندگی خلاق و پربار انجامیده است.
بخش دوم کتاب با تظریح نظر گوته دربارۀ تحقق زندگی خلاقانه آغاز میشود. سپس زندگی و آثار او از دیدگاه پژوهش خلاقیت مدرن بررسی میشود. در ادامه و در ارتباط با توصیف گوته از هنر زندگی، این پرسش طرح شده که آیا گوته ـ آنگونه که هنوز هم ادعا میشود ـ دچار بیماری و اختلال روانی بوده است یا خیر؟ در انتهای کتاب نیز تفسیر کوتاهی از شعر «میراث» گوته ارائه شده است.
نویسندۀ آلمانی کتاب برای شرح و بررسی روانشناسانۀ زندگی این ادیب جهانی، به ضرورت به آثار نظم و نثر، رمانها، نمایشنامهها و نامههای او و همچنین نوشتهها، مکاتبات و خاطرات دوستان، خویشاوندان و معشوقانش مراجعه کرده است. منبع دیگر نویسنده برای نگارش این کتاب، شامل آثار گوتهشناسان و متخصصان ادبیات آلمانی است.
قسمتی از کتاب گوته در سلوک خلاقیت:
يوهان کاسپر فشار روحی ناشی از موقعیت شغلی و اجتماعی حاشیهای خویش را با پرداختن به امور تربیتی همسر و فرزندانش جبران کرد. بدین ترتیب او همسرش را در نویسندگی و نواختن پیانو تشويق و وی را به یادگیری زبان ایتالیایی ترغیب کرد. البته کاتارینا اليزابت پس از تولد فرزندان، از سختگیریهای همسرش در این زمینه در امان ماند، زیرا يوهان کاسپر اینک ذوق و شوق تربیتی خویش را به فرزندانش معطوف کرد.
يوهان کاسپر گوته در ابتدا به فرزندان خویش، یوهان ولفگانگ و کرنليا در خانه آموزش میداد. هنگام تعمیرات اساسی خانه بود که فرزندان وی به مدرسه عمومی فرستاده شدند. و ولفگانگ پنج ساله خواندن و نوشتن و حساب را در آنجا آموخت. در مدرسه بود که او با برخوردهایی روبهرو شد که متفاوت از خانه بود. و شاید اعتماد به نفسش که گاه تا سر حد تکبر نیز پیش میرفت. باعث برخی مشاجرات میشد.
گوته خردسال به طور کلی با همسالان خود در برقراری ارتباط مشکل داشت. طبق یادداشتهای بتينا فون آرنیم، او غالبا فخرفروشی میکرد و نحوه قدم زدن شق و رقش جلب توجه مینمود. به پدربزرگش که فرمانداری فرانکفورت را برعهده داشت. میبالید و به همین خاطر از جانب همشاگردیها مورد تمسخر و حتی آزار قرار میگرفت.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.