کیلومتر هفتاد
درباره کتاب کیلومتر هفتاد:
این کتاب داستان چندین دختر است که با هم در یک خانه قدیمی زندگی یکنند و هرکدام قرار است تا چند وقت آینده از این خانه بروند. یکی بورسیه دانشگاه در خارج از ایران گرفته است، دیگری قرار است ازدواج کند، یکی میخواهد مستقل شود. این کتاب داستان دخترانی است که در بهزیستی بزرگ شدهاند و حالا هم با هم در یک خانه زندگی مکنند و هرکدام سرنوشتی متفاوت دارند. در این میان سپیده دختر مهران و معصومی است که قرار است زندگی متفاوتی را تجربه کند. این کتاب سرنوشت دختری است که باید برای به دست آوردن آرامش و خوشبختی تلاش کند.
قسمتی از کتاب کیلومتر هفتاد:
سرم شبیه یک ضبط صوت قدیمی شده و صدای تو مثل نوار کاستی که دائم در حال پخش است. فرق نمیکند کجا باشم، پاهایم چسبیده به آسفالت داغ خیابان باشد یا داخل صندلی سفت و سرد اتوبوس فرو رفته باشم یا زیر دوش ساعتها ایستاده باشم یا حتی موقعی که آدمها مقابلم نشستهاند و حرف میزنند؛ لبهایشان تکان میخورد اما فقط صدای تو به گوشم، به مغزم، به رگ احساساتم وصل میشود. تمام وجودم به گوش بزرگی تبدیل شده که با آن اعتراف دلنشین تو را شنیدم، به لحظه شیرینی که بیقرارش بودم.
به ساعت نگاه میکنم، دیر شده، با عجله از خانه بیرون میزنم، تقریبا در حال دویدن هستم. سر چهارراه که میرسم صبر نمیکنم چراغ قرمز شود، از لابهلای ماشینها فرار میکنم، مهم نیست بوق میزنند، فریاد میکشند، فقط باید همه چیز زودتر تمام شود. صدای تو به من جسارت میدهد، قدرتمندم میکند. این بار قرار نیست من من کنم، قرار نیست خجالت بکشم. باید مستقیم به چشمان احسان خیره شوم، باید از گذشته بگویم، از آشنایی با تو.
به خودم قول دادم هر رفتار تندی از احسان ببینم سکوت کنم، باید سر خم کنم در برابر محبتی که خریدارش نبودم. میدانم نقش بازی کردم…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.