کالبدشکافیهای جدید انقلاب
درباره نویسنده جورج لاوسن:
جورج لاوسن نویسنده کتاب کالبدشکافیهای جدید انقلاب، دانشیار روابط بین الملل در دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی لندن است. کتابهای او عبارتند از: جامعه شناسی تاریخی جهانی، ویرایش مشترک با جولیان گو (کمبریج، 2017). دگرگونی جهانی: تاریخ، مدرنیته و ایجاد روابط بینالملل، با همکاری بری بوزان (کمبریج، 2015)؛ و انقلاب های مذاکره شده: جمهوری چک، آفریقای جنوبی و شیلی (2005).
درباره کتاب کالبدشکافیهای جدید انقلاب:
توجه به عامل بینالملل در نظریههای انقلاب به واسطه آثار ساختارگرایانی چون برینگتون مور، اریک وولف، تدا اسکاچپول و جک گلدستون در نسل سوم نظریههای انقلاب آغاز و در نسل چهارم توسط فوران، پارسا،گلدستون، سلبینگ و سایرین به عنوان آمیزه اتصالی بحران سیستمی و گشایش ساختاری دیده شد. در هر دو موج نظری مذکور، بینالملل به عنوان محیط تأثیرگذار بر انقلاب یا تأثیرپذیر از آن محسوب میگردد که این نگرش موجب شکاف بین درون و بیرون در تحلیل نظریههای انقلاب گردیده است. ناتوانی نسلهای چهارگانه نظریه انقلاب در تفسير الگوهای نوین انقلاب که از آنها با عنوان انقلابهای مذاکرهای یاد میشود و سبقه آنها به انقلابهای اروپای مرکزی و شرقی در سال ۱۹۸۸ بازمیگردد، ضرورت توجه به نکات و مؤلفههای جدید را در مطالعات انقلاب برجسته ساخته است.
با آن که اقدامات ابتدایی در خصوص ارتباط بین محیط بین الملل و انقلاب توسط جامعه شناسان تاریخی به ویژه اسکاچپول رقم خورد اما در طول بیش از چهار دهه گذشته هیچ گونه تلاشی برای تئوریک نمودن این انگاره در نظریه انقلاب صورت نگرفته است. همان طور که بالا اشاره شد، نظریههای معطوف به نقش بین الملل در حوزه انقلاب زمینه ساز شکاف بین محیطهای داخلی و خارجی در تحلیل انقلابها هستند. به طوری که نتیجه آن شکاف تحلیلی میان بین الملل و داخل بوده است که در آن اولی به عنوان زمینهای برای کارگزاری علی دومی عمل میکند.
قسمتی از کتاب کالبدشکافیهای جدید انقلاب:
بخش اول سه تصویر از نظریه سازی انقلابها را به نمایش میگذارد که هریک به طور متوالی نسبت به پیشین عمیقتر هستند. فصل اول، مباحث اصلی در مطالعه انقلاب را معرفی میکند. فرآیندهای تداوم و تغییر؛ ارتباط بین پویاییهای داخلی و بین المللی؛ این سؤال که آیا انقلابها دارای گرایشهای کلی هستند یا باید به صورت موردی مورد بررسی قرار گیرند؛ تا چه اندازه انقلابها در عالم بیرونی توسط مردم شکل میگیرند یا آنها نتیجه نیروهای کلان اجتماعی به حساب میآیند. عبور از نگرش صفر – یکی با این مباحث نشان داده میشود، این فصل خطوط یک رویکرد تاریخی، روابطی و بین اجتماعی را نسبت به انقلاب توصیف میکند.
رویکرد یادشده در فصل ۲ عمیقتر میشود، این فصل به دنبال تحقق وعده نسل چهارم رویکردهای نظریه انقلاب است. البته اگر کماکان به واقعیت تبدیل نشده باشد. روند مذکور یک فرآیند پژوهش چهار مرحلهای را شکل میدهد؛ اول، بررسی توالیهایی که انقلابهای خاص داشتند؛ دوم، تجمیع این توالیها در روایتهای تحلیلی که به طور منطقی منسجم هستند و صحت آنها با شواهد موجود اثبات میگردد؛ سوم، تلخیص پیکربندیهای عِلی که به وسیله آنها انقلابها به وقوع میپیوندند؛ و چهارم، ارزیابی شیوههایی که در آنها پیکربندیهای محلی مذکور، انقلابها را در محیطهای مختلف توضیح میدهند. هدف نشان دادن این نکته است که در کنار منحصر به فرد بودن تجربه تاریخی، مسیرهای انقلابی تکراری را میتوان کشف کرد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.