پزشک در ردای نخست وزیر (یادداشتهای دکتر ماهاتیر محمد)
درباره نویسنده ماهاتیر محمد:
ماهاتیر محمد نویسنده کتاب زپزشک در ردای نخست وزیرد، با نام کامل مهاتیر بن محمد (زاده ۱۰ ژوئیه ۱۹۲۵) سیاستمدار، پزشک و نویسنده مالزیایی است وی همچنین چهارمین و هفتمین نخستوزیر سابق مالزی بود.
او نماینده پارلمان مالزی از حوزه لنکاوی در کداح است. او پیشتر از سال ۱۹۸۱ تا سال ۲۰۰۳ به عنوان چهارمین نخستوزیر مالزی فعالیت کرد که طولانیترین دورهٔ تصدی این مقام است. فعالیت سیاسی مهاتیر از بیش از ۷۰ سال پیش که او در سال ۱۹۴۶ به سازمان ملی متحد مالاییها (UMNO) پیوست شروع شد و او در سال ۲۰۱۶ حزب خود را با نام حزب بومی متحد مالزی (برساتو)تأسیس کرد.
وی از سال ۱۹۸۱ تا ۲۰۰۳ به عنوان چهارمین نخستوزیر مالزی فعالیت کرد که توانست با اندیشهای منسجم و مبتنی بر آزادیهای اقتصادی، به شخصیتی ماندگار در تاریخ مالزی تبدیل شود. مهاتیر بن محمد بار دیگر در سال ۲۰۱۸ به عنوان هفتمین نخستوزیر مالزی انتخاب شد. وی تا ۱ مارس ۲۰۲۰ این سمت را عهده دار بود و در اثر بحران سیاسی استعفا داد. وی در تاریخ۱۲ آگوست ۲۰۲۰ حزب مبارزان میهن را تاسیس کرد و خود به عنوان رییس آن منصوب شد.
درباره کتاب پزشک در ردای نخست وزیر:
ماهاتیر محمد: «این داستان مالزی از دیدگاه من و داستان زندگی من است. از حکمت خردمندی پدران بنیانگذاری سخن گفتهام که چنین نظامی را در کشور پی ریختهاند که امکان حل مشکلات رویارویی با چالشهای نفس گیر در جامعهای پیچیده را با روشی دمکراتیک و مسالمتآمیز فراهم آوردند. با عطف توجه به سیاستهای عمل گرایانهای که مالزی در پیش گرفت ، این کشور موفق به گذار آرام و روان از اقتصاد کشاورزی به اقتصاد صنعتی گردید… و امروزه مالزی در ردیف پیشرفتهترین کشورهای روبه رشد جهان است؛ زیرا نقش به سزایی در امور بینالمللی ایفا میکند و آشکار تر از دیگر کشورهای اسلامی، دیدگاههای خود را مطرح میسازد.»
امروزه مالزی در ردیف پیشرفتهترین کشورهای رو به رشد جهان است زیرا نقش بسزایی در مسائل بینالمللی ـ که عمدتاً بر پایه ستم کشورهای ثروتمند نسبت به کشورهای فقیر است ـ ایفا میکند و آشکارتر از تمامی کشورهای اسلامی، دیدگاههای خود را مطرح میسازد. ما در بعد اقتصادی، به شکوفایی رسیدهایم؛ “کوالالامپور” از پایتخت ناشناختهای با جمعیت حدود ۳۰۰هزار نفر در آغاز استقلال، به شهری با بیش از دو میلیون جمعیت تبدیل شده و دارای بناهای پرشکوهی چون برج های دوقلوی “پتروناس″است که برای مدتها، بلندترین آسمانخراش جهان به شمار میرفتند. برنامههای توسعهای ما، نیازهای کنونی و آینده دور کشور را نیز در نظر دارند.
در همه این پیشرفتها، من نیز نقش داشتهام ولی اگر پیشگامی پیشینیان خود در پیشرفت خارقالعاده مالزی را نادیده بگیرم، واقعاً کوتاهی کردهام؛ آنها سنگ بنای چنین پیشرفتی را نهادند و من تنها بر روی این سنگ بنا بود که ادامه دادم. اگر درایت خارقالعاده و بصیرت فوقالعادهآنان نبود مأموریت من بسی دشوارتر میبود. طبیعی است که این یادداشتها، عمدتاً به تبیین نقش خودم بپردازند ولی در حقیقت درباره کشور عزیزم مالزی است؛ کشوری که به من و البته به تمامی مالزیاییها زندگی سعادتمندانهای بخشیده است. مطمئناً کتابهای دیگری درباره مالزی و حتی درباره خود من ازدیدگاههای متفاوت، چاپ و نشر خواهد شد ولی امیدوارم نسبت به کشورم، رعایت انصاف را کرده باشم.
در تهیه این کتاب، افراد زیادی یاریم کردند. “حاسمه” [همسرم] آنگاه که از توان ادامه کار ناامید شده بودم تشویقم کرد و هم او بود که به من فرصت داد تا با خیال آسوده کار را دنبال کنم و برنامههای روزانه مرا چنان نظمی داد تا با زمان نوشتن یادداشتها همسویی داشته باشد؛ دخترم “مارینا” نیز گروهی از روزنامهنگاران و پژوهشگران را برای کمک به من ساماندهی کرد. خانم “اوز اسماعیل” سرپرستی گروه را برعهده داشت. “فاطمه ابوبکر” و “شاردن نلسون” و “شاریم عمری” در شمار این گروه بودند. این گروه، کار بازخوانی و ویراستاری را برعهده داشت و توصیههای مفیدی به من ارائه داد.
“ماثیاس چانگ” منشی سابق سیاسی من هم با پیشنهادها و تشویقهای خود یاریم کرد و دیگر فرزندان و شماری از دوستانم نیز مرا به ادامه کار تشویق کردند. “فوزیه اسماعیل” و “لیلی جعفر” دست نوشتهها و اصلاحات و نوشتههای جدیدم را با حوصله و شکیبایی، تایپ کردند. هر فصل دست کم پنج بار تصحیح و ویرایش شد ولی هیچ گله و شکایتی از آنها نشنیدم حتی زمانی که یک فصل پس از پنج بار تایپ، قرار شد بازنویسی شود. افراد دیگری هم وجود دارند که همکاریهایشان بیش از آن است که بتوان برشمرد. از تمامی آنان سپاسگزارم. با این حال هنوز هم از خود میپرسم آیا خواندن این کتاب، جذاب است؟ گو اینکه تردیدی در این امر ندارم ولی بهرحال تردیدها نیز دمی رهایم نمیکنند.
قسمتی از کتاب پزشک در ردای نخست وزیر:
من در شانزدهم ژوئیه ۱۹۸۱ چهارمین نخست وزیر مالزی شدم و همچون دیگر سران أمنو (سازمان ملی مالایایی متحد)، همواره آرزو داشتم به وزارت و حتی به نخست وزیری برسم ولی تصور نمیکردم این رؤیا، تحقق پذیر باشد.
من همچون نامزدی بودم که رسیدن به بالاترین پست اجرایی در کشور را دور از ذهن میداند، تا اینکه سرانجام لحظهای که خود را برای ادای سوگند در برابر پادشاه دیدم، فرا رسید.
واقعا همه عوامل عليه من یکجا گرد آمده بود؛ من به نخبگان حاکم مالاوی وابسته نبودم، حال آنکه تونکو عبدالرحمان بوترا الحاج فرزند مرحوم سلطان عبدالحمید حلیمشاه اولین نخست وزیر کشور، شاهزاده و پسر سلطان ایالت قدحا بود. کما اینکه معاون دادستان و حتی از مدیران وزارت آموزش و پرورش هم بود. تونکوی (شاهزاده) – عنوانی که همه اقشار جامعه با افتخار، او را مورد خطاب قرار میدادند. در ایالت قدح عهده دار ریاست تعدادی از ادارات دولتی بود، به همین دلیل ارتقای او به مقام نخست وزیری، تعارضی با سنتهای اجتماعی آن روزگار نداشت.
تون عبد الرزاق حسین دومین نخست وزیر نیز وابسته به خاندان برجستهای از مدیران عالیرتبه و پدرش نیز از کارمندان بلندپایه در حکومت ایالت باهانگ بود.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.