هزارتوی استخوانی مجموعه نیروی سیگما کتاب یازدهم
درباره نویسنده جیمز رولینز:
جیمز رولینز نام هنری جیمز پاول چاکوفسکی، متولد ۲۰ اوت ۱۹۶۳ در شیکاگو است؛ یک دامپزشک آمریکایی و نویسنده رمانهای اکشن-ماجرایی، معمایی و تکنوتریلر که فعالیتهای دامپزشکی خود را در ساکرامنتوی کالیفرنیا رها کرد تا یک نویسنده تمام وقت شود. تجربیات و مهارتهای رولینز به عنوان یک غارنورد آماتور و یک غواص اسکوبای معتبر، محتوای برخی از رمانهایش شده که عموماً در زیر زمین یا زیر آب اتفاق میافتند. او همچنین تحت نام هنری جیمز کلمنز رمانهای تخیلی مانند آتش جادو، طوفان جادو، نبرد جادو، دروازه جادو، سقوط تاریکی (۲۰۰۵) و هینترلند (۲۰۰۶) را منتشر کردهاست. رولینز در دوران جوانی، مجموعه آثار داک سویج را الهامبخش یافت و یک مجموعه سنگین از داستانهای معروف نشریات زرد دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ را هم بدست آورد.
او به داستانهای کاوشهای هاوارد کارتر و کشف معبد باستانی فارح در مصر متعلق به توتعنخآمون علاقه داشت؛ تا جایی که این داستان واقعی الهامبخش او در نوشتن رمان حفاری، داستانی دربارهٔ یک باستانشناس به نام هنری کانکلین و خواهرزادهاش سام که موفق به کشف شهر باستانی پر از گنج و یک نفرین اینکاها در جنگلهای آند شدند؛ بود. او همچنین از خواندن مجموعه داستانهای اوز اثر ال. فرانک باوم، رمان تارزان اثر ادگار رایس باروز و سهگانه نارنیا اثر سی. اس. لوئیس لذت میبرد. همچنین تأثیراتی هم از ژول ورن و اچ. جی. ولز گرفت. تا حدی که او از کارهای این دو به عنوان سکویی برای خلق رمانهای معاصر مشابه، مملو از چیزی که خودش آن را سه M داستان یعنی جادو، درگیری و هیولا (Magic, Mayhem, Monsters) مینامد استفاده کرد.
درباره کتاب هزارتوی استخوانی:
این کتاب مبارزه سیگما با نقشههای یک نابغه ژنتیک برای انقراض تمام گونهها را به تصویر میکشد. گروه سیگما از پارک ملی یوسیمیتی در نزدیکی کالیفرنیا به تپوی در شمال جنگلهای آمازون و از آنجا به غارهای یخی قطب جنوب سفر میکنند.
نیروی سیگما یک جوخه تخیلی از برنامه دارپا میباشد. مأموران اصلی سیگما دارای ترکیبی از مهارتهای پیشرفته نظامی با دانش تخصصی علمی هستند. هدف اصلی نیروی سیگما بررسی و کنترل اطلاعات حساسی است که میتواند تهدیدی برای ایالات متحده باشد. عملیاتهای این نیرو هم ترکیبی از ضد تروریسم، پژوهش و عملیات پنهانی میباشد. بعد از کتاب نخست به نام طوفان شن، مرکز فرماندهی نیروی سیگما به زیرزمین موسسه اسمیتسونین در واشنگتن منتقل شد. پیشنهاد میشود که این رمانها به ترتیب خوانده شوند.
مجله اسکول لايبرری: رولينز در گردش يک داستان ماجرايي با حرکت بيوقفه، علم، تاريخ، حقيقت و افسانه را با هم ادغام ميکند.
پابليشرز ويکلی: رولينز صحنهها و حوادثي را مينويسد که جلز و ولز ميکند… و حاصلش هيجان خواهد بود…
قسمتی از کتاب هزارتوی استخوانی:
نیکولاس استنو، فرستاده جوان را در عمق موزه کالج رومی همراهی میکرد. غريبه ردای سنگینی داشت، چکمههایش گل آلود بودند و همگی گواهی ساده از اضطرار و محرمانگی کارش.
این قاصد آلمانی از سوی لئوپولد اول، امپراتور مقدس روم به شمال اعزام شده بود. بستهای که همراه داشت برای دوست عزیز نیکولاس، پدر آتاناسيوس کیرشه، خالق این موزه بود.
فرستاده از تعدد چیزهای شگفت آور موجود در اینجا متحیر شده بود؛ از ابلیسکهای مصری، وسایل شگفتانگیز مکانیکی که تیک تاک و وزوز میکردند و همه اینها زیر گنبدی رفیع مزین به جزئیات سماوی قرار داشتند. نگاه مرد جوان به کهربایی به اندازه یک تخته سنگ افتاد که با شعله شمعی از پشت روشن شده و جسد و مارمولک گرفتار درونش را نمایان میکرد.
نیکولاس اخطار داد: «درنگ نکن.» و قاصد را جلو کشید.
نیکولاس گوشه گوشه اینجا و تک تک کتابها را میشناخت که همگی حاصل کار ارباب این موزه بودند. نیکولاس که از سوی ولی نعمتش، دوک بزرگ توسکانی برای مطالعه محتویات موزه به منظور ساخت جایگاه مخصوص…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.