نیروی طبیعت
درباره نویسنده جین هارپر:
جین هارپر، زاده ی سال 1980، نویسنده ای استرالیایی است که در انگلستان به دنیا آمده است.هارپر در منچستر به دنیا آمد و در هشت سالگی به همراه خانواده به استرالیا رفت. او در نوجوانی به انگلیس بازگشت و در دانگشاه کنت به تحصیل در رشته ی زبان انگلیسی پرداخت. هارپر در سال 2008 به استرالیا بازگشت.او در سال 2011 به عنوان روزنامه نگار در نهاد خبری Herald Sun مشغول به کار شد. هارپر پس از سال ها فعالیت در حرفه ی روزنامه نگاری، در کلاس های آنلاین نویسندگی شرکت کرد و اولین رمان خود، «خشکسالی» را نوشت.
درباره کتاب نیروی طبیعت:
رمانی معمایی از ادبیات استرالیا
برندۀ جایزۀ بهترین رمان تریلر بینالمللی سال 2018 در فستیوال POLAR DE COGNAC فرانسه
برندۀ جایزۀ داویت برای بهترین رمان جنایی بزرگسالان سال 2018 از نگاه مخاطبان
نامزد جایزۀ بهترین رمان معمایی تریلر سال 2018 به انتخاب خوانندگان گودریدز
نامزد جایزۀ کتاب سال ناشران مستقل استرالیا در سال 2018
نامزد جایزۀ بهترین رمان معمایی تریلر سال 2018 آمازون
تایمز: هارپر در برانگیختن حس ترس و بیقرار کردن مخاطب فوقالعاده است.»
«تریلری جذاب که خواننده را شیفتۀ خود میکند.» این جملهای است که منتقد ساندی تلگراف در مورد تازهترین رمان جین هارپر، نویسندهٔ خلاق استرالیایی، گفته است.
پنج زن به طبیعتگردی میروند، اما فقط چهار نفر بازمیگردند… چه اتفاقی برای آلیس راسل افتادهاست؟ روایت همراهان او با هم متفاوت است. آرون فالک، مأمور پلیس فدرال، آمده است تا معمای پروندۀ آلیس راسل مفقود را حل کند، تحقیقی که فالک را به اعماق جنگلی بکر میکشاند و…
قسمتی از کتاب نیروی طبیعت:
هنوز سپیده صبح نزده بود که کارمن بیرون آپارتمان فالک توقف کرد. فالک در پیاده رو منتظر ایستاده و کولهپشتیاش روی زمین بود. به خاطر کم استفاده کردن از کفشهای کوهنوردیاش احساس میکرد خشک و سفت هستند.
سوار که شد کارمن گفت: «بیا به پیام گوش کنیم.» صندلی راننده را عقب داده بود. کارمن جزو معدود زنانی بود که آنقدر قد بلندی داشت که وقتی روبهروی هم ایستادهاند بتواند در چشمهای فالک نگاه کند.
فالک گوشی را روی بلندگو گذاشت و دکمهای را فشار داد. خش خش پارازیت فضای ماشین را پر کرد. پنج، ده ثانیه هیچ نبود و بعد سه کلمه با صدایی تیز و نازک به گوش رسید. چند ثانیه صداهای ضعیفی آمد و بعد تماس قطع شد.
کارمن اخم کرد. یه بار دیگه. کارمن چشمهایش را بست و همان طور که گوش میداد، فالک تماشایش کرد. کارمن در سی و هشت سالگی با تنها شش ماه زمان و تجربه بیشتر رتبه بالاتری نسبت به فالک داشت، اما این نخستین باری بود که در پلیس فدرال با یکدیگر هم مسیر شده بودند. کارمن تازگیها از سیدنی به بخش تحقیقات مالی ملبورن تنزل پیدا کرده بود. فالک نمیتوانست سر در بیاورد که کارمن بابت این مسئله افسوس میخورد یا نه. زن چشمهایش را باز کرد. نور نارنجی چراغ خیابان روی او افتاده و باعث شده بود پوست و موهایش کمی تیره تر از همیشه به نظر بیاید.
کارمن گفت: «بهش آسیب بزن» به نظر من هم همین رو گفت…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.