نگویید چیزی نداریم
درباره نویسنده مادلین تین:
مادلین تین (Madeleine Thien) نویسنده کتاب نگویید چیزی نداریم، متولد ۲۵ مهٔ ۱۹۷۴، داستانکوتاهنویس و رماننویس اهل کانادا؛ برنده جایزه گاورنر جنرال، جایزه کتاب مسافرتی ادوارد استنفورد و جایزه گیلر برای رمان نگویید چیزی نداریم در سال ۲۰۱۶ است. او همچنین نامزد دریافت جوایز ادبی من بوکر ۲۰۱۶، ادبیات داستانی زنان ۲۰۱۷ و جایزه ادبی فولیو ۲۰۱۷ شدهاست.
مادلین از پدری چینی مالزیایی و مادری چینی هنگکنگی متولد شد. او در رشته رقص معاصر در دانشگاه سیمون فریزر تحصیل کرد و مدرک کارشناسی ارشد خود را در هنرهای زیبا با تخصص نویسندگی خلاق از دانشگاه بریتیش کلمبیا گرفت. بسیاری از آثار تین بر موضوع زمان در مکانهای متفاوت و احساسات انسانی تمرکز دارند. در مصاحبهای با گرانتا از سال ۲۰۱۶، او میگوید که به «شیوهای که زندگی زنان در این لحظه در ادبیات بیان میشود، فکر میکند و علاقهمند است در مورد زنان رنگینپوست و جنسیتی آنها بنویسد.». کتاب راهنمای ادبیات کانادایی آکسفورد کار او را بازتابدهنده ماهیت فزاینده فرا فرهنگی ادبیات کانادا، کاوش در هنر، بیان و سیاست در داخل کامبوج و چین، و همچنین در جوامع آسیایی در نظر گرفته است.
درباره کتاب نگویید چیزی نداریم:
داستانی صمیمی و پراحساس که با سفر به سالهای پرآشوب کشور چین، ما را با تاریخ معاصر این سرزمین آشنا میکند. مادلین تین، نویسنده قهار در این اثر شما را به تماشای سرنوشت دو نسل از یک خانواده پر جمعیت چینی دعوت میکند. نسل اول، افرادی هستند که در دوران انقلاب فرهنگی مائو زندگی میکردند و نسل دوم فرزندان آنها، افرادی که در سالهای دانشجویی علیه حکومت دست به اعتراض زدند و واقعه فراموش نشدنی میدان تیانآنمن را خلق کردند. این سرگذشتهای خواندنی توسط دو شخصیت اصلی کتاب نگویید ما چیزی نداریم یعنی ماری و آی-مینگ روایت میشوند که هر کدام به شکلی متفاوت با تاریخ چین در ارتباط هستند.
ماری، دختری ده ساله است که در ونکوور به دنیا آمده و با وجود اصالت چینی، هرگز به این کشور سفر نکرده است. آی-مینگ، راوی دیگر دختری جوان و دانشجو است که بعد از اعتراضات سال 1989 – که به قتل عام چهارم ژوئن معروف شد- از وطنش گریخته و حالا در کانادا زندگی میکند. این دو نفر از هیچ نظر دارای شباهت و اشتراکی نیستند، اما زمانی که مدتی را کنار هم زندگی میکنند به آرامی به همدیگر نزدیک میشوند. رابطه خواهرانه آنها باعث میشود تا عمیقترین افکار و احساساتشان را با یکدیگر به اشتراک بگذارند و در طول مکالمههایی که شما را شوکه میکنند، هر کدام گوشهای از پازل کتاب نگویید ما چیزی نداریم را کامل کنند.
داستانی که ماری و آی-مینگ برای دیگری روایت میکنند تاریخ آرمانگرایی انقلابی، موسیقی و سکوت است که در دل زندگی سه موسیقیدان بیان میشود: آهنگساز خجالتی و باهوش، اسپارو؛ نابغه ویلون، ژولی و پیانیست مرموز، کای. آنها که در زمان انقلاب فرهنگی چین تلاشی خستگی ناپذیر برای حفظ حرفه خود نشان دادند، مجبور بودند باورهای خود درباره هنر و موسیقی را از دیگران پنهان کنند اما هرگز واقعیت خود را فراموش نکردند. روزهای طوفانی تاریخ چین سرنوشت این سه نفر را به همدیگر گره زد و به شکلی غیرقابل پیشبینی، بر زندگی ماری و آی-مینگ نیز اثر گذاشت….
قسمتی از کتاب نگویید چیزی نداریم:
وقتی در سال 1949 جنگ پایان یافت وست کوچک او را به شانگهای فرستاد به امید اینکه در آنجا توانش را بازیابد. کتاب، تمام جیب هایش را سنگین کرده بود. وقتی آشنایان او را در مسیر می دیدند ون می گفت که نمی تواند بایستد و در مورد کمونیست ها یا ملی گراها، استالین، ترومن یا تغییر فصل ها بحث کند زیرا دارد هشت خط شش کلمه ای را در ذهنش به شعر درمی آورد و هر تغییری در مسیرش ترتیب کلمات را به هم می ریزد. این واقعیت نداشت در حقیقت او خالی از شعر بود و از کلمات می ترسید. زمان جنگ در اثر بدترین خشک سالی قرن، بینگپای ویران شده بود اما او هرگز قحطی را نمی شناخت.
او در آن زمان در اتاق مطالعه خود می نشست و اشعار جدید و قدیم خود را حفظ می کرد و کارگران به جز پوست درخت چیزی برای خوردن نداشتند، مادران بچه هایشان را می فروختند و پسران جوان به طرز وحشتناکی در خطوط مقدم جنگ کشته می شدند. نیمی از مردم دهکده بینگپای بر اثر گرسنگی مردند اما ثروتمندان، وارثان منابعی که ظاهرا تمام شدنی نبودند، زنده ماندند. در آن زمان ادبای شانگهای در مورد نوع جدیدی از شعر صحبت می کردند نوعی ادبیات انقلابی که شایسته یک ملت تازه متولد شده باشد و ایده آن ون را هم تحریک کرد و هم به وحشت انداخت.
آیا گارد پیشرو می توانست ایده هایی را بیان کند که ناگفته مانده بودند، آیا با ریاکاری زندگی هایی، مانند زندگی آن ها مواجه می شد؟ او نمی دانست. وقتی شعرهایش از یکی از نشریات انقلابی برگشت داده شد با یک قلم موی ضخیم در برگه به صورت خرچنگ قورباغه ای نوشته شده بود: خوشنویسی فوق العاده اما شعرهایت هنوز در زندان شعر روستایی شان خوابند.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.