شهر فرنگ اروپا
درباره نویسنده پاتریک اوئورژدنیک:
پاتریک اوئورژدنیک (Patrik Ouředník) نویسنده کتاب شهر فرنگ اروپا، (متولد 23 آوریل 1957 در پراگ) نویسنده و مترجم چک است، که در فرانسه زندگی می کند. اوئورژدنیک دوران جوانی خود را در پراگ گذراند. در سال 1984 به فرانسه مهاجرت كرد و در آنجا به عنوان مشاور شطرنج و سپس به عنوان كتابدار مشغول به كار شد. از سال 1986 تا 1998 به عنوان سردبیر و رئیس بخش ادبیات فصلنامه L’Autre Europe خدمت کرد. در سال 1992 وی در تأسیس دانشگاه آزاد نوالاگوت نقش موثری داشت و از سال 1995 نیز در آنجا سخنرانی میکند.
درباره کتاب شهر فرنگ اروپا:
کتاب تاریخی شهر فرنگ تاریخ را با رویکردی داستانی و پرکشش بیان میکند. پاتریک اوئورژدنیک مخاطب را از اروپای پیشرفته و متمدن کنونی به اروپای قرن بیستم میبرد و از دو جنگ جهانی خانمان سوز، بهسازی نژادی، پیشرفتهای تکنولوژی و جنبشهای آزادیخواه زنان در اروپای آن دوران میگوید. نویسنده در این کتاب مهمترین حوادث قرن بیستم اروپا، به ویژه اروپای شرقی را در کنار یکدیگر قرار میدهد و با قلمی روان و لحنی طنز به بیان تحولات اجتماعی، سیاسی این قاره میپردازد. کتاب شهر فرنگ اروپا برای آن دسته از افرادی به دنبال یک روایت تاریخی جذاب هستند یک انتخاب عالی است.
پاتریک اوئورژدنیک که تجربهی نگارش آثار ادبی را در کارنامهی خود داشته است با تلفیق تاریخ و ادبیات یک ماجرای جذاب از علل تغییرات اروپا در قرن بیستم را تالیف کرده است. استفاده از تکنیکهای ادبی به او امکان حرکت در تاریخ را داده است. او نقاط بحرانی تاریخ اروپا را انتخاب کرده است. پاتریک اوئورژدنیک ابتدا مخاطب را به سالهای جنگ جهانی دوم میبرد سپس با تغییر مبدا تاریخ به گذشته برمیگردد. او به شکل ویژهای به جنگهای جهانی پرداخته است. زیرا این دو واقعه زمینهی مهمترین تغییرات میانهی قرن بیستم اروپا را فراهم کرده است.
آنچه در کتاب شهر فرنگ توجه مخاطب را بیش از هر چیزی به خود جلب میکند، عدم فصلبندی است کتاب تنها در پارگرافهای مجزا بیان میشود. یکی دیگر از نکات مهم در نگارش این کتاب عدم استفاده از منابع است. پاتریک اوئورژدنیک این کتاب تاریخی را با برخی از تکنیکهای ادبی درآمیخته و به این ترتیب زمان و مکان وقوع انفاقات را جابهجا کرده است. اگرچه به این سبک از نگارش انتقاداتی وارد شده است. تاریخنگارانی که تنها به بیان رویدادهای تاریخی محض میپردازند این اثر را یک کتاب تاریخی مستند نمیدانند.
قسمتی از کتاب شهر فرنگ اروپا:
قبل از جنگ جهانی اول، مردم در شهرها برای روشنایی از چراغنفتی استفاده میکردند، و در روستاها از شمع برای روشنایی و از زغال و چوب برای گرما استفاده میکردند، اما طولی نکشید که برق به شهرها رسید و به یمن آن بعیدترین رؤیاها هم در قرن جدید میتوانست به تحقق بپیوندد. اولش مردم روستایی از برق میترسیدند و نمیدانستند اصلا برق به چه دردی میخورد، چون عدهٔ قلیلی رادیو یا گرامافون داشتند.
تازه بعد از جنگ جهانی دوم بود که ساخت یخچال و ماشین رختشویی و تلویزیون شروع شد و مردم روستایی میگفتند میخواهند به رادیو گوش بدهند و تلویزیون نگاه کنند تا بفهمند در شهرها چه خبر است و چه میگذرد، و میخواستند حکومت به روستاها هم برق برساند. مهندسان رادیو را صدارسانِ بیسیم میخواندند و برخی افراد سالخورده فکر میکردند که رادیو مثل تلفن است و آنها پولی پیشپیشکی به کسی پرداختهاند تا به آنها تلفن کند و آنها را باخبر کند که کجا جنگ تازهای درگرفته است.
و وقتی که بار اول به تماشای تلویزیون نشستند، فکر میکردند تلویزیون چیزی شبیه کینوتوسکوپ است که قبلا در نمایشگاه جهانی پاریس دیده بودند و شخصی در ساختمان، مثلا عروسشان یا نوهشان، دستهای را میچرخانَد و آنها را به مضحکه میگیرد. برخی افراد سالخورده دائمآ به سؤالهایی که از تلویزیون یا رادیو مطرح میشد جواب میدادند، مثلا وقتی گویندهای در تلویزیون یا رادیو میگفت: «فکر میکنید بعدش چه اتفاقی افتاد؟»، آنها میگفتند: «خب، من چه میدانم.» یا وقتی گوینده میپرسید: «فکر میکنید فردا هوا چطور خواهد بود؟»، آنها میگفتند: «دیگر وقتش است که بارانکی ببارد، وگرنه محصول بیمحصول.»
در حوزهٔ بهداشت هم موفقیتهای شگرفی حاصل شده بود، چون پیش از جنگ جهانی اول مردم خیلی کمتر حمام میگرفتند و وقتی هم حمام میگرفتند، همهٔ اعضای خانواده از آب یک وان استفاده میکردند، یا حتی کل خانواده و همسایهها و غیره. افراد ثروتمند در شهرها وانهای خصوصی داشتند و بعدها آب داغ هم از طریق لولهکشی وارد وان خانههایشان میکردند. اما مدتهای مدید بقیهٔ مردم، چه در شهرها چه در روستاها، از آب داغ میترسیدند، چون فکر میکردند آب داغ پر از میکروب است. آنها درست نمیدانستند که میکروب چیست، اما به خیالشان میکروبها چیزهایی مضر برای آدمهای سالم بودند.
و پزشکها برنامههای اطلاعرسانی ترتیب میدادند تا مردم را آگاه کنند و توضیح بدهند که همانقدر میکروب در آب داغ هست که در آب سرد، هرچند مسئله برای مردم هنوز خیلی روشن نبود. درنتیجه، مردم کمکم شروع کردند به حمامگرفتن منظم؛ اولش ماهی یک بار، بعد هر دو هفته یک بار، بعد هم هفتهای یک بار، حتی در روستاها. و تا پایان قرن، در کشورهای پیشرفته، مردم روزی دو بار و بلکه بیشتر حمام یا دوش میگرفتند و همه دیگر توالتهای سیفوندار داشتند و از کاغذتوالت کندنی استفاده میکردند. کاغذ توالت کندنی را یک تولیدکنندهٔ کاغذ سوییسی در ۱۹۰۱ ابداع کرد ــ درست در همان روزی که دولت سوییس یک آنارشیست را که مظنون به ترور پادشاه ایتالیا بود به ایتالیا تحویل داد ــ و روزنامهها نوشتند این اختراعی کوچک اما مهم است.
در ۱۹۱۴، یک زن فرانسوی سینهبند را اختراع کرد و روزنامهها نوشتند سینهبند بهمنزلهٔ شروع شیوهٔ جدیدی از زندگی برای زنانی است که میخواهند سبک زندگی ورزشکارانه و مدرنی داشته باشند، و ازدورخارجشدن سینهبندهای کرستی قدیمی نشانهای از پایان جهان کهنه است، جهانی که پر از تعصبات سفت وسخت و تنگ وتونگ بود. و در ۱۹۳۵، امریکاییها سینهبندهایی اختراع کردند با بالشتکهای نرم برای زنهایی که سینههای کوچک داشتند. و در ۱۹۶۸، زنهایی که در شهرهای غربی در حال برگزاری تظاهرات برای احقاق حقوق زنان بودند، عامدانه سینهبندهایشان را جلو روزنامهنگارها میکندند تا نشان دهند که حقوق زنان و مردان برابر است. و مصرف سرانهٔ آب از ده لیتر در روز به صد و پانزده لیتر رسید و سطح آبهای زیرزمینی در سرتاسر جهان افت کرد و زنگ خطر به صدا درآمد که درعرض پنجاه یا صد سال بعدی آب آنقدر کم خواهد شد که کفاف مصرف مردم را نخواهد داد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.