سرنوشت مرگبار
درباره نویسنده لوئیز پنی:
لوئیز پنی (Louise Penny) نویسنده کتاب سرنوشت مرگبار، (متولد 1958) نویسنده کانادایی رمانهای اسرارآمیز است که در استان کبک کانادا با محوریت کار بازرس ارشد گرافیک آرماند گاماشه از سوره دو کبک ساخته شده است. اولین کار پنی به عنوان پخش کننده رادیو برای شرکت پخش رادیویی کانادا (CBC) بود. وی پس از روی آوردن به نویسندگی، جوایز زیادی را برای کارش از جمله جایزه آگاتا برای بهترین رمان مرموز سال پنج بار از جمله چهار سال متوالی (2007–2010) و پنج بار جایزه آنتونی بهترین رمان سال به دست آورد. از جمله چهار سال متوالی (2010–2013). رمان های او به 23 زبان منتشر شده است.
درباره کتاب سرنوشت مرگبار:
سایت ونکوورسان: «این نویسندهٔ اهل کِبِک و خالق سریداستانهای جذاب کارآگاه آرماند گاماش، جایزهٔ بهترین رمان معمایی آگاتا را از آن خود کرد و همینطور برندهٔ ششمین رمان با نام “دفن مردهٔ شما” برای چهار نوبت شد».
کتاب سرنوشت مرگبار داستانی هیجانانگیز و جنایی است که شما را به قلب یک جنایت میبرد.
قسمتی از کتاب سرنوشت مرگبار:
پیتر گاماش را به داخل خانه راهنمایی کرد و کتش را گرفت. از در که وارد شد، بوی ذرت بو داده را کاملا حس می کرد و صدای کر گوتیک داشت پخش میشد.
پیتر گفت: «بچهها تازه فیلم رو تموم کردن.»
کلارا گفت: «تموم شد». به آشپزخانه رفت تا از گاماش پذیرایی کند.
فکر کنم بار دوم که دیدمش بهتر بود و ما یه چیزی پیدا کردیم.
همگی به اتاق پذیرایی پیش جین گای بوواور رفتند. بوواور به صفحه خیره شده و چشمهایش طوری گشاد بود که انگار آبرویش رفته است.
بوواور گفت: «خدای من! تعجبی نداره که شما انگلیسیها دشت ابراهیم رو برنده شدین. همهتون نادونین.»
پیتر قبول کرد و گفت: « این به جنگ کمک میکنه، ولی همه ما شبیه النور از آکتین یا هنری نیستیم.» پیتر میخواست بگوید که النور و هنری هردو فرانسوی هستند، ولی فکر کرد دور از ادب است.
بوواور پرسید: «فکر میکنی احمق نیستن؟»، او به اندازه کافی انگلیسی توی کبک دیده و متعجب شده بود. آنها مرموز بودند و این همیشه بوواور را میترساند، نمیتوانست بفهمد که به چه چیز فکر میکنند و این طوری نمیتوانست از نقشههایشان سر در بیاورد. بوواور همیشه اطراف انگلیسیها احساس خطر میکرد و اصلا دوستشان نداشت. صراحتا از آنها خوشش نمیآمد و این فیلم هیچ تاثیری توی عوض کردن ذهنش نداشت، فیلم ترسناکی بود.
-اینجا.
کلارا فیلم را به عقب برگرداند و نوار غژغژ صدا کرد.
-هفتاد دقیقهش رفت، بعد نوار عجیب غریب شد.
گاماش بالاخره فهمید پیغام نامفهوم کلارا چه بود. وقتی یک نفر مرتب نوار را روی یک نقطه متوقف کند، نوار ویدئویی کشیده میشود. وقتی هم که کش بیاید، تصویر را خراب نشان میدهد. پیغام کلارا هم همین بود، اگر پیتر همهاش روی نقطه دلخواهش توقف میکرد، سی سی هم ممکن بود همین کار را کرده باشد.
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.