زندگی رویایی سوخانوف
درباره نویسنده اولگا گروشین:
اولگا گروشین (Olga Grushin) نویسنده کتاب زندگی رویایی سوخانوف، (زاده ژوئن 1971) یک رمان نویس روسی-آمریکایی است. اولگا گروشین که در مسکو در خانواده بوریس گروشین، جامعه شناس برجسته شوروی به دنیا آمد، بیشتر دوران کودکی خود را در پراگ، چکسلواکی گذراند. او قبل از دریافت بورسیه تحصیلی برای دانشگاه اموری در سال 1989 در موزه هنرهای زیبا پوشکین و دانشگاه دولتی مسکو تحصیل کرد.
او در سال 1993 با درجه تمجید از اموری فارغ التحصیل شد. او در سال 2002 تابعیت ایالات متحده را دریافت کرد، اما تابعیت روسیه را حفظ کرد. گروشین به عنوان مترجم برای جیمی کارتر، پیشخدمت کوکتل در یک بار جاز، مترجم در بانک جهانی، تحلیلگر پژوهشی در یک شرکت حقوقی واشنگتن دی سی، و اخیراً ویراستار در پژوهشگاه دامبارتون اوکس دانشگاه هاروارد کار کرده است. کتابخانه و مجموعه.
درباره کتاب زندگی رویایی سوخانوف:
در زندگی هر کسی چنین دقایقی به ندرت پیش می آیند؛ دقایقی که سوتی ممتد گوش ها را پر می کند، جهان گویی تحت تأثیر طلسمی جادویی متوقف می شود و افکار و احساسات آزادانه در وجودتان به جریان می افتند و در کمتر از یک دقیقه کل جهان را می پیمایید. بعد وقتی زمان به حالت عادی خود برگشت و شما هم از آن خلا بی نام و خیره کننده که اندک زمانی در آن سُکنا گزیده بودید، برمی گردید، در می یابید که تغییر کرده اید؛ به طرز برگشت ناپذیری تغییر کرده اید. و از آن زمان به بعد چه بخواهید و چه نخواهید زندگی تان مسیر متفاوتی را پیش می گیرد.
نخستین رمان اولگا گروشین با نثر غول های ادبیات روس؛ از گوگول تا ناباکوف مقایسه شده است. او در نثری که هم زمان هم از نظر غنایی و هم روانشناختی دقیق است، به دنبال گره گشایی فروپاشی عاطفی سوخانوف است – زوالی که هم زمان با فروپاشی خود اتحاد جماهیر شوروی اتفاق می افتد. سوخانوف در چهار راه تاریخ فردی و سیاسی ایستاده است و توسط نیروهایی فراتر از تخمین و حدس و گمان خودش تا آخرین نفس تعقیب میشود. او که روح خود را فروخته است تا در رژیم قدیم پیشرفت کند، نمی تواند از فروپاشی آن جان سالم به در ببرد.
این کتاب چند پیوست دارد؛ پیوستهای این ترجمه نخست بیوگرافی مختصری است از نویسنده است به همراه یک گفتوگو با نویسنده و چند مقاله از جمله «معنابخشی به متن بینازبانی» و «سوررئالیسم به مثابه مضمون و روش در زندگی رویایی سوخانوف»
قسمتی از کتاب زندگی رویایی سوخانوف:
بعد از سالها، برای اولینبار بودن در میان چهاردیواری خانهاش آن حس امنیت ثروتمندمآبانهی همیشگیاش را برای او نداشت بلکه باعث میشد ترسازفضاهایبسته گریبانش را بگیرد و احساس درماندگی کند. انگار شخصیتی حاشیهای و کماهمیت در نوعی رمان مینیمالیستی بود و توسط نویسندهای ظالم و بیعاطفه به متن فرستاده شده تا بارها و بارها راهروی میان آشپزخانه و اتاق مطالعه را گز کند.
درحالیکه خود سوخانوف بدون اینکه قدرتی داشته باشد که از این پاراگراف نفرتانگیز خارج شود، شاید آرزو داشت بهشکلی جادویی خمیازهکشان از اتاقخوابش به قایق کوچک اجارهای در دریاچهی پارکی عمومی منتقل شود و اولین اشعهی آفتاب گرم تابستانی به صورتش بخورد و دختری که روسری سبز مواجی به سر دارد و گازهای ریزی به بستنی قیفی میزند، بخندد و به چشمان سوخانوف نگاه کند…
نقد و بررسیها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.